Saturday, 30 July 2016


یکشنبه ۱۰ مرداد 
پیام سعید مُرتضوی به خامنه ای و بیت
منصور امان
چنین می نماید که یکی از نواقص پرونده آقای سعید مُرتضوی، دژخیم محبوب آیت الله خامنه ای، که تاکنون مانع از تشکیل دادگاه علیه وی گردیده، آشکار شده باشد. آقای پالیزدار، کارمند پیشین دولت آقای احمدی نژاد، می گوید دادستان سابق اسناد و مدارک مربوط به فعالیتها و اقدامات خود را به خارج کشور مُنتقل کرده است.

به گفته آقای پالیزدار، آقای سعید مُرتضوی در جریان مُشاجره با یک قاضی به این امر اعتراف کرده است؛ حرکتی که بی تردید مُخاطب آن فقط قاضی مربوطه نبوده است و ابراز آن در حُضور یک افشاگر رسانه ای مشهور، از حرکتی آگاهانه و با هدف پخش وسیع موضوع خبر می دهد.

از سه سال پیش که پرونده دُزدیهای کلان آقای مُرتضوی و همدستانش در سازمان تامین اجتماعی زیر فشار جدال درونی باندهای رقیب به جریان افتاد، تاکنون دستگاه قضایی به گونه مُوفقی توانسته است با افکندن آن به گردونه یک رسیدگی بی انتها، از تشکیل دادگاه خودداری کند.

در جریان این سه سال، قُوه دست نشانده قضاییه همه زیرکی شیادانه خود را برای دور نگه داشتن آقای مُرتضوی از میز مُحاکمه به کار بسته است و به تناوب برای بلاتکلیف گذاشتن پرونده، "نواقص" مُختلفی در آن کشف کرده است. گاهی ضرورت پُرس و جو از دریافت کنندگان پول و هدیه از آقای مُرتضوی را به میان کشیده، گاهی دیگر توجیه کرده که در حال رسیدگی به ادعاها و بهانه های آقای مُرتضوی است و سرآخر آنگاه که انبان حُقه بازی گُماشتگان آقای خامنه ای خالی بوده، دلایل تمسخُرآمیزی همچون سفر زیارتی مُتهم به کربلا را روی میز گذاشته اند.

تبریه آقای مُرتضوی در یک دادگاه دیگر که برای رسیدگی به جنایت تکان دهنده وی در بازداشتگاه کهریزک تشکیل شده بود، مصونیتی که وی از آن بهره می برد را بسیار روشن و بدون سووتفاهُم به رخ قُربانیان، خانواده های آنان و جامعه کشیده است. از این زاویه، پیگرد در پرونده فساد مالی نیز نمی تواند به خودی خود به نتیجه ای خلاف این روند مُنتهی شود.

با این همه، ادعای وجود اسناد و مدارکی در محل امن که برای نخُستین بار در جریان نمایشهای قضایی علیه آقای مُرتضوی مطرح گردیده، می تواند نشانه ای از نگرانی آقای مُرتضوی از احتمال "انحراف پرونده" انگاشته شود. درگیری داغ باندهای اصلی قُدرت گرد "فساد" و رقابت سخت دو طرف برای وارد آوردن ضربه های جانانه تری به یکدیگر، زمینه ایجاد تردید در دژخیم "آقا" نسبت به درجه استحکام حاشیه امن خود را شکل داده است. اسناد ادعایی در این کشمکش، می بایست نقش تضمین امنیتی دو قبضه را ایفا کند و به تحریک انگیزه اربابان آقای مُرتضوی برای کوتاه نکردن سایه شان از سر وی بیانجامد.

جالب توجُه آن که دادستان پیشین در اولین واکُنش به سُخنان آقای پالیزدار، حاضر به تکذیب این بخش از گفته های او نشد و به این ترتیب، زیر آن به تایید خط پُر رنگ تری کشید.

با یا بی اسناد، کمتر کسی تردید دارد که تاخت و تاز خونین آقای مُرتضوی در مقام دادستان و غارت تامین اجتماعی در مقام ریاست آن، بدون هدایت و پُشتیبانی بالاترین رده های حُکومتی و به گونه مُشخص، "رهبر" و بیت او صورت نگرفته است، همچنانکه بی مُکافات ماندن این تبهکاریها نیز مدیون دست دراز همین رده ها است.

Thursday, 28 July 2016


آدینه ۸ مرداد 
همبستگی با زندانیان سیاسی اعتصابی در اوین و گوهردشت
زینت میرهاشمی
مادر مریم نقاش زرگران، زندانی سیاسی اعتصابی در نگرانی از وخامت حال فرزندش می گوید: «انگار هیچ کس صدای ما را نمی شنود.»
صدای مادران، دلتنکیهای مادران و شب بیداریهای آنها و انتظارهای بی پایان شان، اینها نجواها و صداهایی هستند که دشتها و کوهها را می شکافند، اما بیرحمی قصابان، نگاهبانان داغ و درفش و زندان را گوش شنوایی نیست، زیرا فرزندان این مادران سرود زندگی را در سیاهی زندان می سرابند.
مریم نقاش زرگران به مدت 24 روز در اعتراض به زندانی بودن خود در اعتصاب غذا به سر می برد. وی اعتصاب عذای خود را در حمایت از نرگس محمدی آغاز و در اعتراض به وضعیت خود اعتصاب غذایش را ادامه داد. شرایط جسمانی این زندانی نو کیش مسیحی در اثر عدم رسیدگی پزشکی وخیم است. وی در نوشته ای به نام کلاغ، تجربه خود از زندان را به قلم کشیده است. نوشته او را می توان پاسخی به مادرش هم دانست. وی می نویسد:«این قانون زندان است که اگر کلاغ نباشی، کسی صدایت را نمی شنود و تو نیز هر چقدر فریاد بزنی باز هم صدای او بلندتر است.»
با پوزش از کلاغها که قابل مقایسه با جلادان در اوین نیستند.
اعتصاب عذای زندانیان سیاسی در اوین و گوهر دشت همچنان ادامه دارد. امروز آدینه 28 روز از اعتصاب غذای زندانی سیاسی رسول حردانی می گذرد. زندانی سیاسی ارژنگ داوودی امروز وارد سیزدهمین روز اعتصاب غذای خود می شود. زندانیان سیاسی در برابر ظلم و جنایتی که در حق شان می شود تنها وسیله اعتراض یعنی جان خود را با مقاومت شان پیوند می زنند. مسئول جان این زندانیان، حکومت و در راس آن خلیفه ارتجاع، خامنه ای است.

Tuesday, 26 July 2016


چهارشنبه ۶ مرداد 
آب مشکل مردم و صدور ارتجاع مساله رژیم
زینت میرهاشمی
آب یکی از معضلات بخش بزرگی از ایران شده است. اعتراضهای مردمی در روستاها و شهرستانهایی که دچار بی آبی شده اند هر روز گسترش پیدا کرده که با خشونت نیروهای سرکوبگر رژیم مواجه می شود. کشته شدن یک جوان و زخمی شدن دهها تن در بلداچی در هفته پیش نمونه ای از پاسخ حکومت به طبیعی ترین خواست مردم، یعنی حق برخورداری از آب آشامیدنی است.
روز دوشنبه 4 مرداد 3 حرکت اعتراضی مردمی پیرامون مشکل بی آبی وجود داشت.
مردم روستای جرقویه علیا در شهرستان مبارکه به نداشتن آب آَشامیدنی اعتراض گرده و در مقابل استانداری اصفهان دست به تجمع اعتراضی زدند. مردم این روستا 11 روز است که هیچگونه آب آَشامیدنی نداشته و مجبور به نوشیدن آب غیر بهداشتی چاه روستا هستند.
ساکنان روستای شهر کهنه قوچان در اعتراض به مشکل آب در محل امامزاده سلطان ابراهیم این شهر دست به تجمع اعتراضی زدند. بنا به گفته معترضان، این روستا بیش از 4 هزار نفر جمعیت دارد که دچار مشکل قطعی و کمبود آب است.
مردم مهردشت در اعتراض به قطع آب و کم آبی دست به تجمع اعتراضی زدند.
مساله زیست محیطی و مشکل آب تبدیل به یکی از چالشهای زندگی مردم و به ویژه در نقاط محروم ایران شده است. بی آبی در حالی به یکی از معضلات مردم تبدیل شده که ولی فقیه سالها ثروت مردم را در غنی سازی اورانیوم و دستیابی به سلاح اتمی هزینه کرد و همچنان برای صدور خلافت ارتجاعی و بنیادگرایی مردمی از هیچ هزینه ای دریغ نمی کند. 

Saturday, 23 July 2016


یکشنبه ۳ مرداد 
کُنسرتهای موسیقی؛ یک مُشاجره داغ و تاریخ مصرف دار
منصور امان
باوجود بانگ و آواز دولت و غُرش طبل و چکمه رُقبایش، چنین می نماید که جدال درگرفته پیرامون برگزاری کُنسرتهای موسیقی، تا آنجا که به حُجت الاسلام حسن روحانی برمی گردد، بیش از یک جنجال تبلیغاتی با تاریخ مصرف محدود نباشد.

همانگونه که انتظار می رفت، تصمیم دولت او برای محدود کردن اختیارات نیروی انتظامی در صُدور مُجوز یا جلوگیری از اجرای کُنسرتهای موسیقی، واکُنش منفی و تُند بخش نظامی و امنیتی باند ولی فقیه را برانگیخت. آقای روحانی هنگامی که با فشار یک تغییر آیین نامه ای و بوروکراتیک به قلمرو اختصاصی "رهبر" رخنه می کرد، بی تردید آگاه بود که این اقدام کُدام نیروها را به میدان خواهد کشاند.

از این زاویه، صف بندی پُر سروصدایی که با شرکت ستاد مُشترک نیروهای مُسلح، قرارگاه خاتم الانبیا و سرآخر نیروی انتظامی علیه تصمیم دولت شکل گرفته، صحنه را همانگونه چیده است که آقای روحانی می پنداشت. چالش نظامی و امنیتیها اینک "دولت اعتدال" را در نقشی به تماشا گذاشته که مایل است در آن دیده شود: قُطب مُخالف "تُندروها" و نقش مُثبت داستان.

باوجود پُرهیجان و سرگرم کننده بودن کشمکش در جریان، به دلایل روشن به سختی می توان تصور کرد که نتیجه آن تغییری در اصل موضوع، یعنی محدودیتها برای برگزاری اجراهای هُنری به وجود بیاورد؛ امری که گمانه تبلیغاتی و رسانه ای بودن جبهه گیری دولت را تقویت می کند.

نخُستین تردید در جدی بودن گام مزبور را این واقعیت به وجود می آورد که سُکان هدایت و امر ونهی نیروی انتظامی در اساس در اختیار آقای روحانی و دولت قرار ندارد که بتواند این یا آن بخش از تمامیت آن را اصلاح کند یا تغییر دهد. دولت و رییس آن به عُنوان زیردست در هیرارشی فرماندهی نیروهای نظامی و انتظامی حداکثر می تواند به گونه فُرمال و تشریفاتی اعمال نظر کند، بدون آنکه اقدامش این نیروها را به چیزی ملزم و مُتعهد سازد.

سپس، پیش از تغییر سیاست و در اینجا تغییر سیاست در برخورد به موسیقی و کُنسرت، سُخن از تغییر وظایف مُجریان آن فقط لفاظی و تعارُف است. نیروی انتظامی یک خودروی بدون راننده نیست که بتوان با ایجاد یک مسیر فرعی، آن را به جاده دیگری انداخت. هر تغییر واقعی یا خواست آن را می توان از تلاش برای تغییر مقصدی بازشناخت که راننده، خودرو را به سمت آن هدایت می کند. این زحمت و هزینه ای است که آنگونه که پیداست، آقای روحانی مایل نیست بر خود روا دارد.

او پیش از این نیز نشان داده که با سُخنان جنجالی و حمله های بدون دندان تلاش می کند فشار مُطالبات و توقُعات از خود را تخلیه و مُدیریت کند. آخرین بار حُجت الاسلام روحانی در جریان نمایش انتخابات دو مجلس خبرگان و شورای اسلامی به سختی به نظارت استصوابی حمله برد و مُشاجره داغ و پُرسروصدایی را دامن زد. موضع مُخالف او اما فقط پیش درآمد روی صحنه بردن خیمه شب بازی انتخابات با وجود نظارت استصوابی و استعاره "چشم و دست" بود.

تجربه مزبور و نمونه های پیش از آن دو نتیجه به دست می دهد: ابتدا آنکه عُمر و عُمق صف بندی کُنسرتی آقای روحانی طولانی نیست و تاریخ مصرف مُعینی دارد. سپس، این آخرین تریبونی نخواهد ماند که او از فرازش مُشت تکان می دهد تا سپس پایین خزیده و به دستور کار عادی اش برگردد.

بازی تکراری آقای روحانی و سوت نکره نظامی و امنیتیها برای اعلام پایان آن، این بار دستکم این سود را داشت تا حد و اندازه دولت ملوکانه را به جامعه نشان دهد و روشن سازد که برای تغییر، اهرُم را کجا باید گذاشت.

Thursday, 21 July 2016


آدینه 1 مرداد 
سرکوب مردم تشنه بلداچی گوشه ای از اقتصاد مقاومتی>>
زینت میرهاشمی
خبر مجروح شدن 180 تن از مردم معترض بلداجی توسط ماموران خامنه ای همزمان با ارسال کمک برای نجات اقتصاد دیکتاتوری بشار اسد، بخش دیگری از اقتصاد مقاومتی را رونمایی کرد. فقر و فلاکت برای مردم ایران به بهای گرم کردن تنور جنگ برای بقای بشار اسد.
در حالی که بی آبی و فاجعه زیست محیطی به یکی از معضلات بیش از نیمی از مردم ایران تبدیل شده، رژیم با دستگیری فعالان دفاع محیط زیست و فعالان مدنی سالهاست که با سرکوب جلوی حرکتهای اعتراضی به تخریب محیط زیست را می گیرد. تعداد زیادی از زندانیان سیاسی به همین جرم در سیاهچالهای رژیم به حبسهای طولانی محکوم شده اند. از آنجا که همه ی پروژه های اقتصادی در دست رانت خواران، ریزه خواران و وابستگان حکومتی می چرخد و بدون درنظرگرفتن منافع مردم و مشورت با مردم بومی صورت می گیرد، لذا حرکتهای اعتراضی مردم به خاطر برخورداری از داشتن آب، اولیه ترین حقوق انسانی، اینچنین مورد سرکوب وحشیانه نیروهای سرکوب قرار گرفته است. بنا به آمار نهادهای حکومتی 180 نفر در حرکت اعتراضی روستای بلداجی مجروح، یک نفر کشته و تعداد زیادی دستگیر شده اند. سرکوب چنان سخت بوده که تعدادی از اعضای شورای شهر استعفا دادند. مردم شهر بلداجی از توابع شهرستان بروجن در چهارمحال بختیاری روز 28 تیر به انجام لوله گذاری مخفیانه برای انتقال آب این شهر، اعتراض کردند که مورد سرکوب قرار گرفتند. این شهرستان هم مانند بسیاری از نقاط محروم ایران دچار خشکسالی و کم آبی است.
به گزارش رادیو فردا، در هفته پیش روز 17 تیر، خبرگزاری حکومتی سوریه، از دومین کمک اعتباری یک میلیارد دلاری رژیم ولایت فقیه برای نجات اقتصاد حکومت اسد خبر داد. بر اساس این خبر، بشار اسد با تصویب قانون این کمک را پذیرفت. این دومین کمک بزرگ رژیم از سال 2013 برای نجات حکومت ورشکسته اسد است. 

Tuesday, 19 July 2016


چهارشنبه ۳۰تیر 
از دلواپسان تا «وصله ناجوران»، جدال دزدان
زینت میرهاشمی
مایش دلواپسان در دوران شکل گیری برجام را کسی فراموش نکرده است. نقش خلیفه ارتجاع در حمایت از دلواپسان در علن و آماده سازی برای خوردن جام زهر در خفا بر همگان روشن است. این بار جبهه دلواپسان در جدال باندها تیدیل به نیرویی علیه «وصله ناجوران» شده است.
موضوع حقوقهای نجومی در دولت روحانی و دزدیهای کلان کارگزاران حکومت از همه باندها، تنش در هرم قدرت را افزایش داده است. بحران و تنشی که پایه آن را همان مثال «آی دزد، آی دزد» تعیین می کند. دزدی در هنگام فرار از ترس گیر افتادن، همنوا با مردم فریاد می زد «آِی دزد، آی دزد». مساله رسوایی حقوقها و دزدیهای کلان منطبق بر همین مثال است. اساس این دعواها عیان کردن بخشی از «بِگَم بِگَم» ها برای تقسیم قدرت در همه زمینه هاست. از آنجایی که حکومت ایران در ردیف فاسدترین حکومتهاست، یکی از نقاط اشتراک باندهای حکومتی به شمول راس آن،  فاسد بودن است. نتیجه این فساد گسترده و حقوقهای نجومی تحمیل ریاضت به نیروهای کار است.
خبرگزاری حکومتی فارس از برگزاری نشستی به نام «وصله ناجور» خبر داد. در این نشست یکی از مجلس نشینان سابق به نام زاکانی که از سرکرده های دلواپسان است، برادر روحانی را در مورد دزدیها و فساد مورد حمله قرار داد و از این کانال حمایت خود را از حرفهای اخیر خامنه ای اعلام کرد. بر اساس حرف زاکانی «دولت همه چیز را محرمانه اعلام می کند و از مسائل مهم فقط افرادی که در اندرونی دولت هستند مطلع می شوند که یک پدیده استثنایی است.» بر اساس گفته های وی، باد «ساماندهی افکار عمومی» این بار در جهت کوبیدن باند روحانی – رفسنجانی با مدیریت خامنه ای وزیدن گرفته و وصله ناجور به «فتنه» و «نفوذ» اضافه شد. با توجه به تهدیدهای روحانی در افشای دزدیها که پاسخ غیر مستقیم به خامنه ای است، می توان گفت بحران قدرت در زمینه چپاول مردم وارد دور جدیدی شده است.
 در رویدادی دیگر، اسحاق جهانگیری معاون اول حسن روحانی، در شیراز گفت:«فردی به اندازه احداث 4 پتروشیمی شیراز مبلغی در حدود 2 میلیارد و 700 میلیون دلار از پولهای کشور را برداشت و بُرد» (خبرگزاری حکومتی فارس سه شنبه 29 تیر 95)
 روز سه شنبه خبرگزاری فارس از دستگیری علی رستگار، مدیر عامل سابق بانک ملت خبر داد. براساس خبر خبرگزاری تسنیم، حقوق ماهیانه این مدیر بانک 37 میلیون تومان در ماه است.
در همین روز به گزارش خبرگزاری ایرنا، بزرگترین محموله قاچاق پس از انقلاب به ارزش یک هزار و 900 میلیارد ریال کشف شد. بر اساس خبر خبرگزاری حکومتی ایرنا، در این رابطه، 23 مامور دولتی و 17 قاچاقچی در این قاچاق نقش داشته و دستگیر شده اند.
 پرده برداری از تاریکخانه فساد حکومتی در جنگ و جدال باندهای حکومتی هیچکدام را تبرئه از فساد نمی کند، زیرا سرنشینان این کشتی زهوار در رفته حکومتی، برای بقای کاخ قدرت شان در فساد و سرکوب مردم شریکند. 

Monday, 18 July 2016


سه شنبه ۲۹ تیر 
کرمانشاه تفاوت بین شُعار و مُطالبه را برای روحانی روشن کرد
منصور امان
تور ظفرنمون حُجت الاسلام حسن روحانی به مُناسبت سالگرد امضای توافُق هسته ای، در نخُستین ایستگاه خود در کرمانشاه به انتهای سیاسی خود رسید. در حالی که فضای نیمه خالی مراسم دولتی با تماشاچیان سازماندهی شده اشغال شده بود، اندک کسانی که داوطلبانه پای منبر وی حاضر شده بودند، هدفی جُز رساندن صدای اعتراض خود به گوش او نداشتند.

آنها سُخنان تکراری آقای روحانی پیرامون بهبود شرایط اقتصادی و وعده های تازه در این راستا را با شُعارهای خود در اعتراض به این زبان بازی تبلیغاتی و نیز شرایط وخیمی که در آن بسر می برند، قطع کردند.

اگرچه صداوسیمای جمهوری اسلامی که این مراسم را به طور زنده پخش می کرد همه ورزیدگی خود را برای سانسور اعتراضها و دیده و شنیده نشدن مُعترضان و صدای آنها به کار برد، اما واکُنش آقای روحانی خود به تنهایی برای نمایش دامنه و شدت توفانی که با آن روبرو شده بود، کفایت کرد. او به مردُم مُعترض پرخاش کرد: "گوش نمی کنید به حرف من. دوباره شُعار قبلی تان را می گویید. با شُعار دُرُست نمی شود، با شعر دُرُست نمی شود."

حُجت الاسلام روحانی وانمود کرد که تفاوُت بین "شُعار" و مُطالبه را نمی فهمد. اعتراض حاضران در مراسم مزبور، اما مرزهایی که این دو را از یکدیگر جدا می کند را با صدایی رسا به او یادآوری کرد؛ "شعر و شُعار" از جنس وعده های توخالی است که رییس "دولت اعتدال" پیش و پس از انتخاب خود به این منصب به گونه پیوسته تحویل جامعه می دهد و مُطالبه، نیروی مُتراکمی است که از تنگنای شرایط موجود بیرون می جهد و برای مثال، علیه ادامه وخامت وضعیت زیست و کار و تغییر نیافتن شرایط با وجود کنار گذاشته شدن پروژه خانمان برانداز هسته ای فعال می شود. تصادُف آن است که وعده و "شُعار" - تاکتیک محبوب آقای روحانی - یکی از روشهای نرم برای مهار این نیرو است.

اعتراضات فزاینده طبقه اکثریت و اقشار گوناگون جامعه اما حکایت از آن دارد که با ریسمان قسم و آیه، غول رها شده بندی نخواهد شد. جامعه، صاف و صریح سهم خود را از عقب نشینی خارجی "نظام" مُطالبه می کند و آنهم نه به این یا آن شرط و در این یا آن موعد، بلکه بی گُفتُگو و همینجا! بعد از آمریکا و اُروپا، آقایان خامنه ای و روحانی باید طلب مردُم ایران را هم واریز کنند، این پرچم یک خودآگاهی سیاسی است که زیر آن صف اعتراضهای صنفی - معیشتی و سیاسی – اجتماعی شکل گرفته و به حرکت درآمده است.

مراسم دولتی کرمانشاه رسیدن صدای اعتراض جامعه به درون قلعه حاکمان جمهوری اسلامی را گواهی می دهد. فریادهای خشمگینانه چونان گُلوله آتش از این سو تا آن سوی کشور در گردش است و آنچنان که می نماید، راه خود را به نمایشهای به ظاهر امن حُکومتی نیز باز کرده است.

Saturday, 16 July 2016


یکشنبه ۲۷ تیر 
"اصلاح طلبان" شورای نگهبان را اصلاح کردند
منصور امان

با هر روز بیشتر که از عُمر مجلس توافُقی می گذرد، "اصلاح طلبان" حُکومتی که با بوق و ترومپت به افتخار ایفای نقش سیاهی لشکر در آن نایل آمده اند، اندکی بیشتر در باتلاق نعلین بوسی قیمهای سیاسی خود فرو می روند. رای قوی مجلس به آقای عباسعلی کدخُدایی، یک مُهره بدآوازه باند حاکم، برای حُضور دوباره در شورای نگهبان، این روند توقُف ناپذیر را اندکی بیشتر نشانه گذاری کرده است.

آقای کدخُدایی که به پیشنهاد آیت الله صادق لاریجانی، رییس قُوه قضاییه، و با رای بیش از دو سوم نمایندگان محلس توافُقی به عُضویت شورای نگهبان درآمد، همدست اصلی آیت الله جنتی در این نهاد در "مُهندسی انتخابات" شناخته می شود. نقش موثر او در ایجاد پوشش قانونی برای رسمیت دادن به تقلُب انتخاباتی آقای خامنه ای در سال ۱۳۸۸ و سرکوب خونین مُعترضان و مُخالفان چندان نامطبوع و چندش آور بود که حتی مجلس "اُصولگرا" و "افراطی" پیشین نیز از هضم آن سر باز زد.

او اینک اما پس از سه سال غیبت ناخواسته از نهاد فیلترگذاری انتخاباتی "نظام"، به لُطف "تدبیر و اعتدال" در آستانه نمایش انتخابات ریاست جمهوری در سال آینده، ماموریت خود را از سر می گیرد. آقای کدخُدایی در این راه از آرای بخش توجُه پذیری از زایده های "اصلاح طلب" جناح میانه حُکومت برخوردار گردید. بخش دیگری از این طیف که به او رای نداد، ترجیح داد سر به راه به گوشه ای خزیده و بدون جلب توجُه و یا حتی ابراز نمایشی مُخالفت، چرخ "بُزُرگان" خود را روغنکاری کند.

به مُوازات "اصلاح" شورای نگهبان، چنین می نماید که یک مُطالبه اصلاح طلبانه دیگر نیز به همین شکل به عالم واقعیت راه پیدا کرده باشد. مُطالبه مزبور را آقای عبدالله رمضان زاده، سُخنگوی دولت حُجت الاسلام خاتمی و از رهبران "اصلاح طلب" اینگونه بیان کرده است: "پس از انتخابات هفتُم اسفند ضرورت ترمیم کابینه دولت بیش از پیش احساس می شود."

با این عبارات که باند مزبور هنوز در دوران سرخوشی "پیروزی" در نمایش انتخابات مجلس به گونه پیوسته و به زبانهای مُختلف تکرار می کرد، تقاضای سهم و کُرسی در دولت به رووسا تقدیم می شد. سرانجام هفته گذشته حُجت الاسلام روحانی زنگ تغییرات پرسنلی در ساختار دولت را به صدا درآورد؛ شوربختانه اما نه بدانگونه که آقای رمضان زاده و دوستان انتظار می کشیدند، بلکه به طور مُشخص به شکل واژگونه آن!

در این راستا، آقای روحانی، حُجت اُلاسلام مجید انصاری که از اعضای ارشد "اصلاح طلبان" حُکومتی است را از مُعاونت پارلمانی خود برکنار و به جای او یک همکار و دست بوس آیت الله جنتی، آقای حُسینعلی امیری، را گمارد.

استفاده آقای روحانی از مواهب "پیروزی" انتخاباتی "اصلاح طلبان" برای جوش دادن مُعامله با "اُصولگرایان" اما در اینجا مُتوقف نمی شود؛ او یک مُهره بدنام دیگر باند ولی فقیه، آقای علیرضا آوایی، رییس پیشین دادگُستری تهران، را نیز دوباره فعال کرده و به سمت "بازرس وِیژه رییس جمهور" گمارده است. نام آقای آوایی با خط دُرُشت در لیست افراد تحت تحریم اتحادیه اُروپا ثبت گردیده است. اتحادیه اُروپا از جُمله وی را به دلیل "پایمالی گُسترده و شدید حُقوق شهروندان ایرانی، بازداشتهای غیرقانونی، رعایت نکردن حُقوق زندانیان و اعدامهای انبوه" از ورود به کشورهای عُضو منع کرده و دست به توقیف داراییهایش زده است.

بی گُمان "ترمیم کابینه" تنها پهنه ای نیست که شریکهای اصلی قُدرت را به یکدیگر نزدیک می کند؛ تشدید خفقان فرهنگی حوزه دیگری است که برای راضی کردن واپسگراترین طیفهای ائتلاف، در تیررس قرار خواهد گرفت.

بازگشت "پیروزمندانه" اصلاح طلبان حُکومتی به زیر "خیمه نظام" نه تنها مانع آن می شود که در برابر این گرایش، نقش سُنتی خود به عُنوان اپوزیسیون "خودی" را بازی کنند، بلکه آنها را روشن و بی پرده در هیات جاده صاف کن آن به تماشای همگان می گذارد.

Friday, 15 July 2016


شنبه ۲۶ تیر 
یکسال پس از برجام، نتیجه بی نتیجه
لیلا جدیدی
یکسال از برجام که منجر به از ریل خارج شدن قطار "بی دنده و ترمز" و پرهزینه هسته ای شد، می گذرد. در این فاصله، خامنه ای که فریبکارانه با "نرمش قهرمانانه" بزدلانه به زانو درآمده بود، برای شیره مالیدن بر سر باند خود دست به اقدامات تهدیدآمیزی زد و سرآخر ژست گرفت "برجام را آتش می زنیم". در این یکسال، کسی هم به چشم خود شکوفایی اقتصادی که روحانی قولش را داده شده بود و مردم را منتظر آن نگه داشته بود، ندید.

روزنامه های هوادار دولت روحانی در حال و هوای یکسالگی برجام دلداری می دهند که "اگر تحریمها و انزوای اقتصادی و سیاسی باقی بود، چه مصیبتها رخ می داد". کسانی این حرف را می زنند که خود طی سالها صدایی در مخالفت با برنامه بمب اتم سازی بلند نکرده اند. رقیبان آنها به عکس نق می زنند که "برجام سبب عقب افتادگی کشور شده است".

اما ببینیم در واقع نتیجه پایان ماجراجوییهای هسته ای چیست؟ چگونه توافق هسته ای به جایی رسانده شده که بسیار از تحلیلگران آنرا "شکننده" توصیف کرده اند؟

تروریسم و طرفداری از شاخصهای تروریسم همچون حزب الله و حماس، حمایت از رژیم اسد با منابع مالی، انسانی و لجستیکی و راه انداختن جنجال موشکی تصویر دلنشینی برای بازیگران طرف مقابل نداشته است.

یک نتیجه دیگر برجام بی تاثیر بودن آن بر فشار پنجه وخامت اقتصادی بر گلوی مردم است. نرخ تورم در بالاترین رده های جهانی قرار دارد. رکود اقتصادی و نرخ تولید ناخالص، بیکاری و گرانی باوجود وعده های پوشالی روحانی و آزاد شدن میلیاردها دلار پابرجاست.

بارک اوباما در سخنان خود به مناسبت این روز گفت: "آمریکا همچنان با ایران اختلاف ‌نظرهای جدی دارد، اما جهان امن تر شده است."

این درست که کوتاه شدن دست رژیم از سلاح هسته ای به نفع مردم ایران و سراسر جهان است، اما جمهوری اسلامی تصور می کند در سایه این عقب نشینی همه درها برای فعالیتهای مخرب دیگر باز شده است. در رد این تصور خام، به تازگی مجلس نمایندگان آمریکا سه طرح در باره "پاسخگو کردن ایران در قبال حمایت از تروریسم و نقض حقوق بشر"، "ممنوعیت فروش آب سنگین" و "محدودیت دسترسی به سیستم مالی آمریکا" تصویب کرد.

این در حالی است که حسن روحانی تهدید می کند هر کس برجام را نقض کند "بازنده سیاسی در صحنه بین المللی است". ظریف هشدار می دهد که "پیشرفت دور از دسترس قرار می گیرد"، خامنه گله از "بدعهدی و غیرقابل اعتماد بودن طرف مقابل" می کند و علی اکبر صالحی می گوید "احساس می‌‌ کنم در حال زمینه ‌چینی و پخت و پز علیه ما هستند و ما باید گوش به زنگ باشیم."

با این حال حرف آخر همین است که موگرینی زده است: "ایران برای کسب منافع ناشی از رفع تحریمها، باید موانع موجود اقتصادش را رفع کند."

مشکل این است که این موانع همان خونی است که در رگ رژیم جمهوری اسلامی و نظام ولایت فقیه در جریان است.

Tuesday, 12 July 2016


چهارشنبه ۲۳ تیر 
اعتصاب غذا، از نرگس محمدی تا نسیم زرگران
زینت میرهاشمی
نرگس محمدی از روز دوشنبه 7 تير دست به اعتصاب غذا زد. خواسته نرگس محمدی بسیار ساده است. او به این که مزدوران ولی فقیه اجازه نمی دهند با فرزندانش تلفنی صحبت کند اعتراض دارد. در رابطه با این اعتصاب غذا عفو بین‌الملل خواستار آزادی بدون قید و شرط این مدافع حقوق بشر و برخورداری وی از حق ارتباط با فرزندانش شد.
با گذشت دو هفته از این اعتصاب غذا، خانم عذرا بازرگان مادر نرگس محمدی در نامه ‌ای به حسن روحانی نوشت: «آقای روحانی! در این سرزمین مادر بودن جرم بزرگی است. چرا که دخترم در اعتراض به انکار مادرانگی خود و هم‌بندانش حتی از غذا خوردن هم دست کشیده است. کدام قانون و کدام شرع و دین اجازه می ‌دهد در سرزمینی زنان و مادران را به زندان افکنند و از شنیدن صدای فرزندانشان محروم کنند؟»
عدم رسیدگی رژیم به خواست ساده نرگس محمدی موجی از خشم و اعتراض را در سراسر جهان برانگیخته است. مریم (نسیم) نقاش زرگران که خود زندانی است از روز سه شنبه 15 تیر در حمایت از نرگس محمدی اعتصاب غذای چهار روزه ای را آغاز کرد و از روز شنبه 19 تیر با خواست «آزادی بی ‌قید و شرط» به اعتصاب غذای خود ادامه داد. به گزارش هرانا، در روز یکشنبه 20 تیر این زندانی عقیدتی در نامه ای با عنوان «وقتش رسیده که سکوت سه ساله ام را بشکنم» از روند بازداشتها و بازجوییهای غیرقانونی سخن گفته و بر تداوم بی عدالتی در مورد پرونده ‌اش و ادامه اعتصاب غذایش تاکید کرده است. وی در پایان نامه اش که با امضای نسیم زرگران منتشر شده می نویسد: «من این همه بی ادبی و بی عدالتی و بی تفاوتی را نمی پذیرم و اعتراضم را در اعتصاب تا جایی که زنده هستم ادامه می دهم.»
نسیم زرگران همچنین در یک قطعه ادبی با عنوان «کلاغ» که توسط هرانا منتشر شده، از تجربیاتش در زندان می‌ گوید. در پایان این قطعه ادبی وی می نویسد: «اما قناریها، قانون زندان را نمی پسندند و ترجیح می ‌دهند دور بایستند و لانه‌های شان را در جایی امن، دور از چشم کلاغان بسازند و گاهی برای آرامش ما صدای شان را برایمان هدیه می ‌آورند که به خاطر بیاوریم آن سوی دیوارها زندگی جاریست و زیبایی و عشق انتظارمان را می‌کشد.»
نرگس محمدی و نسیم زرگران تنها نیستند. پژواک صدای آنها که برای حق زیستن آزاد دربندند، خواب مزدوران خامنه ای را آشفته می کند.

Monday, 11 July 2016


سه شنبه ۲۲ تیر 
بلوف بازگشت احمدی نژاد
منصور امان
آنگونه که به نظر می رسد، آقای خامنه ای بار دیگر پادوی قدیمی خود، آقای محمود احمدی نژاد را به خدمت فراخوانده است؛ این بار اما نه به عُنوان عروسک خیمه شب بازی در بالاترین نهاد اجرایی "نظام"، بلکه در نقش لولوی سر خرمن در حاشیه کشمکش با طرفهای خارجی.

حاکمان ایران کوشش می کنند به این وسیله به چالشی که پس از سر کشیدن "جام زهر" هسته ای با آن روبرو شده اند پاسخ دهند. چه، برخلاف انتظار آنها عقب نشینی هسته ای "نظام" از سوی غرب به معنای پایان بُحران در مُناسبات با آن انگاشته نشده است. آقای خامنه ای اگر چه در اصل با این ارزیابی مُخالفتی ندارد و حتی با اقدامات و سُخنرانیهای تحریک آمیز آن را به شدت تقویت می کند، اما از برآمدها و پیامدهای سیاسی و اقتصادی که رویکرد مزبور به همراه می آورد، به سختی ناخُرسند است.

"نظام" به پُشتوانه توافُق هسته ای خواهان بهره گیری از منافع سیاسی و اقتصادی نظم حاکم بین المللی است، بدون آنکه قواعد مُشارکت در بازی را پذیرفته و رعایت کند. به بیان دیگر، آقای خامنه ای مایل است "جنگ سرد" خودش را به همراه موشک و حزب الله و ابوعزراییل داشته باشد، همزمان اما یک صندلی هم در کنار میز "دُشمنان" برای رژیم او رزرو شود.

از آنجا که در تیاتر نظام بین الملل نقشی به عنوان "کودک لجباز" در نظر گرفته نشده، بنابراین حاکمان کشور هم شکوه کنان با توهُمات و خیالپردازیهای شیرین خود پُشت در تنها می مانند. در پروسه یکساله "برجام" آنها به طور روزانه با خطا بودن این مُحاسبه روبرو شده اند و اینک از این بُن بست استراتژیک، ابتکار قُمار با کارت توافُق هسته ای بیرون تراویده است.

"نظام" تهدید می کند در صورت برآورده نشدن انتظاراتش، همه چیز را در بُحران هسته ای به نُقطه اول برمی گرداند و ساخت بُمب را از سر می گیرد. طرح احتمال یک دوره ای شدن ریاست جمهوری حُجت الاسلام روحانی بخشی از این بازی است. هیچ چیز بهتر و قوی تر از تغییر مُجریان و کارگُزاران یک سیاست، تغییر آن را نمادینه نمی کند. این به معنای بیرون رانده شدن طرفهای مورد اعتماد غرب، باند آقایان رفسنجانی – روحانی، از دایره تاثیر گذاری و تصمیم گیری است.

با این حال چنین می نماید که کارزار تبلیغاتی حاکمان ایران که از چند ماه پیش آغاز گردیده، پژواک مورد نظر را در غرب برنیانگیخته باشد. آمریکا و اُروپا با خونسردی تهدیدها و مُشاجره های رسمی طرفهای شان را زیر نگاه دارند و همزمان راه خویش می روند. این امر می تواند دلیل آن باشد که چرا به تازگی تهدید یک دوره ای کردن آقای روحانی، در هیات آقای احمدی نژاد یک تجسُم مادی نیز یافته است.

او اسب بارکش سیاستی بود که به "قطار بی دنده و تُرمُز" مشهور شده است و از چشم غرب نماد یک دوران پُر تنش و بُحرانی شناخته می شود. بدنامی بین المللی آقای احمدی نژاد اعتباری است که باید به تهدید بر هم زدن توافُق هسته ای وزنه و مُحتوا ببخشد و مُخاطبان خارجی اش را بالاخره تحت تاثیر قرار دهد. هر دو جناح اصلی حُکومت همانگونه که بر سر به کار گرفتن این تاکتیک توافُق دارند، همزمان به گونه مُشترک مُراقب هستند که سوگُلی پیشین "رهبر" فقط از پُشت پرده حرم بیت گوشه چشم نشان دهد.

نُکته مُهمی که حاکمان کشور در تب و تاب جُستُجوی راه خروج از بُن بست از یاد برده اند این است که آقای احمدی نژاد نه فقط تابلوی بیرونی یک سیاست، بلکه نماد شکست آن نیز به حساب می آید. از این رو، تهدید آنها با هر شدتی که ابراز شود، بیش از طنین یک طبل توخالی به گوش نمی رسد. آقای خامنه ای و کارگُزارانش برای اثبات توانایی و گُنجایش سیاسی و اقتصادی عقبگرد از توافُق هسته ای به کارتی بسا مُعتبرتر از یک پادوی بازنشسته نیاز دارند.

"نظام" هیچ آلترناتیوی جُز "برجام" با همه پیامدها و هزینه هایش ندارد. این به مفهوم بی جایگُزین بودن نمایندگان سیاسی این اجبار، یعنی "دولت اعتدال" هم هست.

Sunday, 10 July 2016


یکشنبه ۲۰ تیر 
ظاهر شدن "روح برجام" بر دوزخیان ولایت
منصور امان
به مُوازات تعارُفهای دیپلُماتیک و دید و بازدیدهای سیاسی و تجاری، فشار طرفهای خارجی رژیم جمهوری اسلامی به منظور وادار ساختن آن به عقب نشینیهای بیشتر نیز همچنان ادامه دارد. یکسال پس از امضای توافُق بر سر عقب نشینی هسته ای، تلاشهای مزبور به خوبی نامُوفق بودن کوشش حاکمان ایران برای ایزوله کردن بُحران مُشخص هسته ای از بُحران فراگیر در مُناسبات با جهان پیرامون را به رُخ آنان کشیده است.

از این زاویه، می توان پنداشت که چهار تحول جُداگانه ای که در هفته گذشته با یک مضمون مُشترک به استقبال رژیم مُلاها رفت، آخرین جرقه اُمید آنها به لنگر انداختن در جزیره توافُق هسته ای را خاموش کرده باشد.

روز دوشنبه، سازمان امنیت آلمان در گُزارش سالانه خود، از تلاش گُسترده رژیم مُلاها در این کشور برای دستیابی غیرقانونی به تجهیزات و قطعات برای ساخت سلاح اتُمی و موشکهای حمل کننده کُلاهک هسته ای خبر داد.

روز پنجشنبه، صدراعظم آلمان در پارلمان این کشور ماجراجوییهای موشکی رژیم ایران را به باد انتقاد گرفت و آن را "نقض آشکار مُصوبات شورای امنیت سازمان ملل" توصیف کرد. خانُم مرکل یادآور شد که توافُق هسته ای وین تغییری در سیاست موشکی مُلاها نداده است و آنها همچنان قوانین بین المللی را زیرپا می گذارند.

در همین روز دبیرکُل سازمان ملل نیز در گُزارش سالانه خود به شورای امنیت، تحریکات موشکی رژیم مُلاها را "ناهمگون با روح سازنده توافُق هسته ای" دانست و خواستار توقُف آن شد. آقای بانکی مون ارزیابی از این اقدامات را به شورای امنیت واگذار کرد.

سرانجام در آخرین روز هفته، کُنگره آمریکا فروش هواپیماهای بویینگ به ایران را به دلیل تداوُم پُشتیبانی رژیم جمهوری اسلامی از گروه های تروریستی ممنوع کرد. نمایندگان کُنگره تاکید کردند که تضمینی برای استفاده نکردن حاکمان ایران از این هواپیماها به منظور ارسال کالا و تجهیزات برای گروه های مزبور وجود ندارد.

تحولات یاد شده بر باد رفتن توهُمات و پیش فرضهای رژیم مُلاها را دلیل می آورد و در این نُقطه نیز مُتوقف نخواهد شد. آقای خامنه ای و شُرکای او کمی بیشتر به درون بُن بست استراتژی شان رانده شده اند. آنها نه راه حلی برای جدا سازی "برجام" از بخشهای دیگر نقشه ها و سیاستهای خود دارند و نه می توانند از مواجه داده شدن با این مجموعه از سوی طرفهای خارجی خود فرار کنند.

Friday, 8 July 2016


شنبه ۱۹ تیر 
حمله موشکی و جلوگیری از کمک رسانی به لیبرتی، تصویری روشن از سرچشمه سیاست خارجی رژیم
لیلا جدیدی
لنین می گوید: "سیاست خارجی همیشه بازتاب روابط داخلی است." جمهوری اسلامی علیرغم ژستهای توخالی و دیپلماسی لبخند برای غرب، با ادامه اعمال وحشیانه تروریستی و جنایتکارانه علیه مخالفان خود، نشان می دهد که فقط پالانش عوض شده است و نه سیاست خارجی اش. رژیم این امر را به بهترین صورت در سازماندهی حمله موشکی به زندان (کمپ) لیبرتی و سپس جلوگیری از رسیدن کمکهای غذایی، دارویی و دیگر خدمات به ساکنان آن به اثبات رسانده است.

تنها پنج روز پیش از برگزاری گردهمایی مقاومت ایران در پاریس، جمهوری اسلامی که از هرگونه اقدام متحدانه و متشکل علیه حکومت استبدادی خود در هراس است، با حمله موشکی به ساکنان کمپ مزبور دست به یک اقدام جنایتکارانه زد.

در حالی که در اثر این اقدام جنایتکارانه، ۵۰ تن از اعضای اپوزیسیون مجروح و مصدوم شده اند، بخش قابل توجهی از امکانات و اماکن آنها منهدم شده و نیاز کمپ به مواد دارویی، لجستیکی و غذایی بسیار بیشتر شده، دولت عراق به سفارش رژیم از رسیدن این خدمات به ساکنان جلوگیری می کند. این امر جنایت جنگی بنا بر میثاقها و تعریفهای بین المللی است.

واکنش رژیم در برابر دیگر هموطنان مخالف و معترض، از کارگر و معلم و پرستار و دانشجو تا دیگر اقشار، به همین صورت استفاده از ابزارهای قهری، شکنجه، تبعید، زندان و اعدام است که در خارج از مرز، شکل ترور و موشک باران به خود می گیرد.

جمهوری اسلامی بزرگترین دشمن خود را مبارزه و مقاومت سازمان یافته می داند و از آنجا که در رقابت سیاسی مسالمت آمیز از پیش خود را بازنده می بیند، برای بقای خود جز به حذف فیزیکی مخالفان و منتقدان و پاک کردن صورت مساله نمی اندیشد.

موشکهای جنایتکاران حاکم بر ایران، آتش خشم توده های مردم را خاموش نخواهد کرد، بلکه ریشه ارتجاع ولی فقیه را خواهد سوزاند.

طرفهای خارجی جمهوری اسلامی که بر سر میز با رژیم می نشینند، این نشانیهای روشن از سرچشمه سیاست خارجی آن را باید ببینند.

Thursday, 7 July 2016


آدینه ۱۸تیر 
سلسله خشونتهای حکومتی از تهران تا عسلویه
زینت میرهاشمی
خلیفه ارتجاع در صحبتهای روز چهارشنبه 16 تیر به مناسبت پایان ماه رمضان، ضمن تکرار حرفهای همیشگی، دو نکته را مطرح کرد که نشان از وضعیت بحرانی نظام و وحشت او از زیر آوار رفتن بارگاه خلافت و نظام پوسیده ارتجاعی اش دارد.
دو نکته از صحبت او که بازتولید خشونت در آینده و مشروع کردن خشونتهای انجام شده در هفته جاری را دارد. خامنه ای در صحبتهایش کسانی را هدف قرار داد و گفت: «می خواهند اسلام بدلی را به دستور اربابان خود ترویج کنند.» وی از «کاهش اعتماد مردم به نظام» حرف زد و آن را «فاجعه» خواند. ولی فقیه در صحبتهای روز شنبه 12 تیر خود بدون مطرح کردن شعار «مرگ بر اصل ولایت فقیه» به شعارهای قیام مردمی اشاره کرده بود. اما حرفهای خامنه ای، دلواپسان بیت او و ذوب شدگان در ولایت اش هدفی معین دارد. هدف او تایید خشونتهای اعمال شده مزدوران رژیم، از لباس شخصیها، بسیجیها گرفته تا ماموران مزدورش در نهادهای حکومتی علیه هر جنبنده ای که خلاف دین حکومتی و استبداد دینی حرفی بزند یا گامی بردارد است. دستاورد سخن پراکنیهای خامنه ای همانا تولید و بازتولید خشونت است.
روز سه شنبه 15 تیر، ماموران انتظامی همراه با لباس شخصیها به نمازخانه پونک تهران، محل نماز سنیها یورش برده و از ورود آنان به مسجدشان جلوگیری کردند. قبلا در روز دوشنبه 3 خرداد، نمازخانه اهل سنت در محله تاجرآباد مشهد به دست ماموران شهرداری پلمب شده بود.  
روز چهارشنبه 16 تیر، دو کولبر کرد به نامهای برهان علم هولو و مصطفی مهریور در مرز چالداران با شلیک مستقیم ماموران رژیم به قتل رسیده و تعداد دیگری زخمی شدند. این کولبران از اهال روستای شوط، چالداران و ماکو بودند. کولبران کسانی هستند که حتا از یک وسیله نقلیه برای حمل بار محروم بوده و بستگی به توان خود با جا به جایی کالا درآمد ناچیزی بدست می آورند و هرگز توانایی رقابت با «برادران قاچاقچی» را ندارند.
در هفته گذشته یک جوان تهرانی بعد از دستگیری در بازداشتگاه پلیس بر اثر ضرب و شتم ماموران دچار خونریزی مغزی شده و به قتل رسید.
روز چهارشنبه 16 تیر، یکی از اهالی شهر نخل تقی در استان بوشهر توسط شلیک مستقیم مامور انتظامی به قتل رسید. این عمل موجب خشم مردم دو شهر عسلویه و نخل تقی شد. در رویارویی ماموران سرکوبگر با مردم معترض، باز هم یک جوان کشته و تعدادی دیگر زخمی شدند. شلیک مستقیم مزدوران رژیم از زندان شروع و تا خیابان کشیده می شود. این خشونت برای حفظ نظام است و مردم آن را هرگز فراموش نمی کنند.

Tuesday, 5 July 2016


چهارشنبه ۱۶تیر 
حکم ظالمانه شلاق و زندان برای کارگران بافق باید لغو شود
زینت میرهاشمی
علیرغم اعتراضهای گسترده، صدور حکم شلاق و زندان برای 9 نفر از کارگران شرکت معدن سنگ آهن بافق هنوز باطل نشده و پرونده کارگران این معدن همچنان باز نگهداشته شده است.
بیدادگاه یزد در 29 خرداد برای 9 کارگر شرکت معدن سنگ آهن بافق، حبس و شلاق تعلیقی صادر کرد. بازنگهداشتن پرونده حبس و شلاق مانعی برای شرکت احتمالی این کارگران در هر گونه حرکت اعتراضی کارگری است. یعنی در صورت تکرار اعتراض، این حکم اجرا خواهد شد.
جرم کارگران شرکت معدن اعتراض به وضعیت کاری، نحوه خصوصی سازی این معدن و بیکار شدن احتمالی آنها است.
زندانی کردن کارگران شهرداری اهواز به مدت 5 روز و بازگذاشتن پرونده شکایت شهرداری علیه آنها، فشار بر این کارگران است تا در هر گونه حرکت اعتراض دیگر شرکت نکنند. کارگران شهرداری اهواز در تاریخ 24 خرداد ماه در برابر ساختمان شهرداری اهواز تجمع کرده و خواهان برخورداری از دستمزد تعیین شده توسط شورای عالی کار در این قسمت شدند.
امنیتی کردن حرکتهای اعتراضی - صنفی کارگران، حکمهای شلاق و حبس و .... شیوه ای غیر انسانی و ضد کارگری دیکتاتوری ولی فقیه در مورد نیروی کار است.
ربیعی وزیر کار رژیم، که در برابر موج اعتراض به شلاق خوردن 17 نفر از کارگران معدن طلای آق دره تکاپ، اظهار بی اطلاعی کرده و دو مدیر را از کار برکنار کرده آیا باز هم بی شرمانه ادعای بی خبری خواهد کرد. 

Monday, 4 July 2016

موشک باران کمپ لیبرتی را محکوم می کنیم
شامگاه امروز کمپ لیبرتی با دهها موشک مورد حمله جنایتکارانه قرار گرفت که در اثر این موشک باران تعدادی از مجاهدان ساکن در کمپ مجروح و بخشهایی از مراکز اسکان ساکنان به آتش کشیده شد.
نباید تردید کرد که این حمله به دستور خامنه ای و به وسیله گروههای مسلح وابسته به سپاه تروریستی قدس صورت گرفته است.
سازمان چریکهای فدایی خلق ایران این عملیات بزدلانه را شدیداً محکوم می کند و دولتهای عراق و آمریکا را مسئول امنیت ساکنان لیبرتی می داند.
ما خواستار پایان دادن به محاصره ظالمانه کمپ لیبرتی و تسریع در انتقال ساکنان هستیم.
سازمان چریکهای فدایی خلق ایران
دوشنبه 14 تیر 1395 _ 4 ژوئیه 2016

Saturday, 2 July 2016


یکشنبه ۱۳ تیر 
خامنه ای و نتانیاهو؛ مُلاقات در "روز قُدس"
منصور امان
در همان هنگام که تنش آفرینی رژیم ولایت فقیه در منطقه خاورمیانه موجب کنار رانده شدن تراژدی فلسطین و فلسطینیها از مرکز توجُه سیاست رسمی و افکار عُمومی گردیده، طراحان و مُجریان بُحران منطقه ای، در کارناوال سالانه "قُدس" در خیابانهای "اُم القُرا" رژه می روند و به مردُم کرانه باختری و غزه پوزخند می زنند.

اگرچه فلسطین نوازی رژیم مُلاها هیچگاه در خدمت منافع مردُم این کشور یا در جهت کُمک به حل بُحران اسراییل - فلسطین قرار نداشته است، با این همه در هیچ دوره ای میزان ناهمگونی بین ادعاهای حاکمان ایران و عملکرد مُشخص آنها این چنین گزاف نبوده است.

از ساحل سوری مدیترانه تا کرانه عراقی فرات، رژیم ولایت فقیه آلترناتیو جنگهای فرقه ای و نیابتی را به گونه موفقی در برابر بُحران اشغالگری اسراییل عرضه کرده است. دود و آتشی که از سوریه، یمن، عراق، لُبنان برمی خیزد، فلسطین را در خود پنهان ساخته و همراه آن اُمید به حل یکی از کلیدی ترین و ریشه دار ترین چالشهای خاورمیانه تا فاصله ای بعید به عقب رانده شده است.

مُزدوران لُبنانی مُلاها که هدف از استخدام و صرف هزینه گزاف برای مُتشکل و مُسلح کردن آنها "مُقابله با تهدیدات نظامی اسراییل" عُنوان می شود، اینک صدها کیلومتر دورتر از مرزهای اسراییل، به سفارش اربابان خود در حال جنگ با مردُم سوریه و عراق هستند.

با این حال، بازی روباز با کارت "حزب الله" در سوریه هنوز نُقطه اوج سیاست ریاکارانه حاکمان ایران پیرامون مساله فلسطین نیست. نماد این سیاست، کُشتار پناهندگان فلسطینی اُردوگاه "یرموک" در جُنوب دمشق است؛ جایی که ابتدا توسُط بشار اسد بُمباران شد و سپس ۱۶۰ هزار ساکن آن به مُحاصره ارتش اسدها و همدستان ایرانی و لُبنانی شان در آمدند تا گُلوله و گُرسنگی آنها را از پای درآورد.

یکسال پس از مُحاصره و بالا گرفتن اعتراض جهانی به فاجعه انسانی در "یرموک"، آقایان اسد و خامنه ای جای خود را به داعش، مُتحد غیر رسمی خویش در جنگ داخلی سپردند و راه اشغال اردوگاه را برای آن باز کردند.

آرایش سیاسی مزبور تنها به سطح محلی محدود نمی شود، در یک سطح گُسترده تر رژیم جمهوری اسلامی صف بندیهای سیاسی در منطقه را نیز به سود رژیم اسراییل دگرگون ساخته است. معرکه گردانهای "روز قُدس" توانسته اند اسراییل را از کانون تمرکُز کشورهای عربی خارج کرده و ایران را به عُنوان دُشمن شُماره یک اعراب به جای آن بنشانند.

توده های عرب که فشار آنها بر دولتهای خود همواره عاملی تعیین کننده در پیگیری مساله فلسطین به شمار می آمده است، امروز بیش از همه نگران امنیت خویش و اندیشناک از سرایت آتش جنگهای فرقه ای و نیابتی مُلاها به خانه و کاشانه شان هستند.

مُلاها وظیفه پوشاندن نکبتی که برای فلسطینیها ارمغان دارند را از جُمله به "روز قُدس" سپرده اند؛ یک پوسته تبلیغاتی با سوواستفاده از تراژدی فلسطین که زیر آن نبض سیاستی می تپد که ضرب آهنگ آن از درجه شدت تنش و بُحران نظم می گیرد. "روز قُدس" نقشه هایی را تقویت می کند که در کانون آن دُشمنی با هر هدف مُترقی، عادلانه و انسانی همچون پایان اشغال فلسطین و همزیستی مُسالمت آمیز شهروندان دو کشور اسراییل و فلسطین قرار گرفته است.

آقایان خامنه ای و نتانیاهو در این نُقطه از جُغرافیای سیاسی خاورمیانه، یکدیگر را مُلاقات می کنند.