Monday, 30 November 2015


سه شنبه 10 آذر 
نه با کلید، درب مجلس اعتدالی با نیش چاقو باز می شود
منصور امان
دست در دست یکدیگر، چُماقداران و چاقوکشهای آقای خامنه ای و وزارت کشور آقای روحانی، ترکیب مجلس آینده مُلاها را تعیین می کنند. جلوگیری خُشونت آمیز از فعالیت انتخاباتی "اصلاح طلبان" حُکومتی و به مُوازات آن، اکتفا کردن دولت به ایفای نقش تماشاچی، چشم انداز اُمیدوار کننده ای در برابر مُشتاقان وکالت و شراکت از این طیف ترسیم نمی کند.

حمله با چاقو به یک نشست انتخاباتی "اصلاح طلبان" در دانشگاه یاسوج، نُقطه اوج موقتی سلسله تهاجُماتی است که با هدف در حاشیه ی "خیمه" نگه داشتن این جناح و جلوگیری از فعال شدن دوباره آن صورت می گیرد.

کمتر از دو هفته پیش، وزیر کشور دولت آقای خاتمی، حُجت الاسلام موسوی لاری، هنگامی که قصد شرکت و سُخنرانی در یک نشست در قرچک ورامین را داشت، با حمله ای مُشابه روبرو شد و مورد ضرب و شتم قرار گرفت. پیش از آن (13 آبان) نیز سُخنرانی آقا فیاض زاهد، یک فعال "اصلاح طلب" دیگر، در لاهیجان مورد یورش واقع گردید و وی تنها با فرار از محل سُخنرانی و شهر توانست جان سالم بدر برد.

نشستهای مزبور در حالی بر هم زده می شود که برگُزارکنندگان، مُجوز رسمی مراجع دولتی را در اختیار داشتند و تجمُعات شان به ظاهر چتر حمایت قانونی را بر سر داشت. با این وجود، نه فقط سازمان دهندگان حملات نشان دادند برای اجازه نامه های دفتری اعتباری قایل نیستند، بلکه چنین می نماید صادرکنندگان آنها نیز بهای قانونی محصولات شان را فراتر از همین سطح ارزش گذاری نمی کنند.

این امر را از واکُنش مسوولان دولتی در برابر این حملات می توان بر گرفت که با انفعال شگفت آوری همراه بوده است. پس از چُماق کشی در ورامین، وزیر کشور به عُنوان صادر کننده مُجوز نشست، مسوولیت را از خود سلب و به زمین اُستاندار تهران افکند. وی نیز به نوبه خود، پُشت مُعاون اش سنگر گرفت تا وی هم یک هیات تشکیل داده و فتیله را کمی پایین تر بکشد.

این رویکرد، نشانه هر چیزی جُز تمایُل به پیگیری واقعی است. دولت آقای روحانی نمایش اداری را جایگُزین بازخواست از نیروی انتظامی، پیگرد عاملان و آمران شناخته شده این حملات و طرح علنی موضوع برای ایجاد فشار بر سازمانگران اصلی آنها ساخته است.

طفره روی دولت آقای روحانی از برخورد به تهاجُمات به "اصلاح طلبان" را به ویژه آقای رحمانی فضلی، وزیر کشور آشکار کرده است. او مُژده داده که مُهاجمان ورامین ابراز پشیمانی کرده اند و "همین برای ما کافی است". مُعاون وی نیز زمان کوتاهی پیش از چاقوکشی در یاسوج، اطمینان داد: "حادثه قرچک ورامین یک استثنا بود."

پیام یورش باند حاکم و بازی دولت با "اصلاح طلبان" روشن است: برای آنها نقش مُستقلی پیش بینی نشده و فقط به عُنوان طُفیلی جناح میانه حُکومت می توانند به مجلس اعتدالی وارد شوند. چُماقداران و چاقوکشها، جناح "اصلاح طلب" را به سمت پذیرش قیمومیت "اعتدالیون" و "اُصول گرایان مُعتدل" کیش می دهند.

Saturday, 28 November 2015


یکشنبه 8 آذر 
"نُفوذ" جام زهر در خامنه ای
منصور امان
آیت الله خامنه ای و زیرمجموعه نظامی و امنیتی او روی یخ نازُک "نُفوذ" در حال پیشروی هستند و با هر گام بهتر درمی یابند که چه زمین سُستی را زیر پا دارند. کوشش بی نقشه و دستپاچه اخیر رهبر باند ولایت برای دفاع از دستاویز اختراعی خود، وضعیت پروژه او از یکطرف و توازُن قُوا در دستگاه قُدرت را از سوی دیگر، به خوبی بازگو می کند.

آقای علی خامنه ای در دیدار با سرکردگان اوباش مشهور به "بسیجی"، در همان حال که "جناحی بودن" و یا به بیان دیگر بازیچه بودن ادعای "نُفوذ" را پذیرفت، از سوی دیگر مُدعی شد که چُماق کشی زیردستانش روی این خط علیه رُقبا ربطی به او ندارد و آنها هم بهتر است پیرامون هدف اصلی از به راه انداختن این معرکه خود را به جهالت بزنند: "اگر کسانی از موضوع نُفوذ استفاده جناحی می کنند، خُب نکنند، اما این حرف نباید موجب غفلت از اصل موضوع نفوذ و فراموشی آن شود."

با این حال بر کسی پوشیده نیست که آقای خامنه ای و همدستانش تلاش می کنند برای بقای خود بر سریر قُدرت در دوران عقب نشینی که مشروط به کُنترُل و مدیریت رُقبا و سرکوب جامعه است، محور "نُفوذ" را جایگُزین "فتنه" کنند و زمینه تازه ای برای به کار گرفتن ابزار اصلی هژمونی خویش، یعنی قهر عُریان فراهم آورند.

آنچه که این پروژه لو رفته را به یک نقشه ناهمگون و ناکارا بدل می سازد، گیج سری در نشانه رفتن هدف است. در خیزشهای 88 و 89، باند حاکم، بدون واسطه جامعه مُعترض را دُشمن مُعرفی کرده و آن را در تیررس داشت. اینک اما یورش به رُقبا و جامعه فقط با واسطه حمله به توافُقهای حیاتی ژنو و وین می تواند سازمان داده شده و توجیه شود.

هم جناح میانه حُکومت و هم مردُم کوچه و بازار اما می دانند که بند ناف حیات "آقا" و مجموعه اش تا چه اندازه به توافُق هسته ای گره خورده است و آنها مُفلس تر از آن هستند که بتوانند روی "نرمش قهرمانانه" دست به قُمار کلان بزنند.

از این رو، خالی بودن توپ آقای خامنه ای با وجود سر وصدای زیاد ارابه ای که آن را به اینطرف و آنطرف می کشد، بر مُخاطبان او آشکار است. آنها می دانند باند حاکم می تواند هجوم بیاورد، اما قادر نیست از درازی زنجیری که به گردن دارد فراتر رود.

در این میان چنین می نماید که بر آقای خامنه ای و زیردستانش نیز روشن شده باشد که دستاویز "نُفوذ" آنها چندان جدی گرفته نمی شود. این ارزیابی را از سُخنان اخیر وی و پاسدار نقدی، سرکرده بسیج، می توان برگرفت که در آن آنها برای جُبران و ترمیم نقص مزبور، کشف سرنخهای فانتزی تری از دُشمن را به آگاهی می رسانند. رهبر باند ولایت به "پول و جاذبه های جنسی" را روی میز گذاشته و پادوی بسیجی اش، آقای جان کری را مدرک گرفته است.

با نگاهی به جنس و سطح این ادعاها، باید به آقای خامنه ای حق داد که پای "نفوذ" را به میان بکشد. چه، فقط نُفوذ مُحتویات "جام زهر" است که می تواند پروژه بقای او را اینگونه پُر شتاب به سرازیری ابتذال بکشاند.

Thursday, 26 November 2015


آدینه 6 آذر 
پرده برداری سپاه پاسداران از زرادخانه نظامی
زینت میرهاشمی
رویدادهای جاری و آن چه که بر مردم ایران به طور مداوم تحمیل می شود، واقعیت کلید حسن روحانی برای باز کردن قفلهای بحران را در همان قد و قامت پوسترهای رنگین اش به نمایش می گذارد. آمار اخیر رئیس ستاد قوه قضائیه در رابطه با درآمد برادران قاچاقجی، زنگ زدگی کلید روحانی را به خوبی عیان می کند. پیش بینی می شود که صاحب کلید به تدارکاتچی بودن خود و بی فایده بودن کلید حل بحران اعتراف کند.
رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا روز پنجشنبه 5 آذر، درآمد سالیانه قاچاقچیان را «معادل بودجه عمرانی 2 سال کشور» و فراتر از 20 میلیارد دلار در سال برآورد کرد.
پایوران رژیم در قیل و قالها و زد و خوردهای جناحی با آهنگ بگم بگم، فقط اعترافهای دانه ریزهای شبکه قاچاق را به رُخ هم می کِشَند و کانون اصلی مافیای قاچاق یعنی وابستگان به بیت خامنه ای و برادران قاچاقچی را نادیده می گیرند. واقعیت این است که حجم کلان قاچاق و اقتصاد پنهان و زیر زمینی همراه با سودهای کلان که دشمن درجه یک توسعه و رشد تولید است، نمی تواند از دید و مشام پاسداران و بیت خامنه ای پنهان بماند.
بر اساس داده های آماری، بخشی از در آمد قاچاقچیان از «جا به جایی کالاهای قاجاق» و کالای آرایشی، دارویی و بهداشتی که «تاریخ گذشته و فاسد ... و غیر استاندارد و آلوده» است، به دست می آید. رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا، پیامد این میزان درآمد در جا به جایی کالا را «حذف نزدیک به 2 میلیون فرصت شغلی در کشور» تخمین زده است.

در رویدادی دیگر، مشاور سرکرده نیروی قدس سپاه پاسداران، در روز پنچشنبه 5 آذر از تبدیل ایران به زرادخانه نظامی پرده برداری کرد. وی در حالی که ساخت سلاح هسته ای را آسان تر از ساخت یک عینک اعلام کرد، از داشتن 14 انبار زیرزمینی موشک به نام 14 معصوم در عمق 30 تا 500 متری، پرده برداشت. وی با این انبارهای موشک همه جهان را تهدید کرد که «این مراکز به صورت اتوماتیک تمام مراکز مهم کشور حمله کننده را موشک باران می کند.»
این داعشی ولایت فقیهی به دنبال پرده برداری از زرادخانه موجود به تبدیل سرزمین ایران به انبار اتمی اعتراف کرد که جمهوری اسلامی تنها رژیم روی کره زمین است که «تمام مساحت کشور را به پازلهای 20 کیلومتر در 20 کیلومتر تقسیم کرده و وسط هر یک از این پازلها پدافند گذاشته است.»
تندیگی دو خبر مربوط به قاچاق و انبارهای موشکی در کنار آمار مربوط به گسترش فقر و بی خانمانی و تعطیلی واحدهای تولیدی و آسیبهای ناشی از آن، هیچ چشم انداز مثبت برای حل بحران اقتصادی از طریق کلید پوسیده و زنگ زده روحانی را نشان نمی دهد. راه حل غلبه بر بحران اقتصادی در قدم اول سیاسی بوده و از طریق سرنگونی رژیم حاکم بر ایران میسر است.

Tuesday, 24 November 2015


چهارشنبه 4 آذر 1394 
قانون جدید برای سرکوب حرکتهای اعتراضی کارگران
زینت میرهاشمی
در حالی که حرکتهای اعتراضی کارگران هر روز ابعاد گسترده ای به خود می گیرد، ممنوع کردن تجمعهای اعتراضی کارگران منطقه اقتصادی ویژه پتروشیمی، گامی جدید در گسترش سرکوب مبارزه کارگران برای کسب حقوق شان است.
روز دوشنبه 2 آذر، بخشنامه ای از طرف دادگستری رژیم در استان خوزستان  مبنی بر غیر قانونی بودن حرکتهای اعتراضی کارگران در این منطقه اعلام شد. رییس حوزه قضایی دادگاه عمومی رژیم در این استان، کارگران را تهدید نموده و اعلام می کند که:«از این تاریخ با هر گونه تجمع غیر قانونی و اخلال در نظم شرکتها، برخورد خواهد شد.»

هدف این بخشنامه خاموش کردن صدای اعتراض کارگران به نفع پیمانکاران و صاحبان سرمایه است. شرکتهای پیمانکار در این منطقه اقتصادی از زیر مجموعه های سپاه پاسداران هستند.
در چند سال گذشته اعتراض کارگران پتروشیمی چه از نظر کیفی و چه از جنبه کمی، از جمله حرکتهای مهم اعتراضی کارگری بوده که همواره تداوم داشته است. یکی از موارد اعتراض کارگران، نقش شرکتهای پیمانکار واسطه ای برای عقد قرارداد کاری با کارگران پتروشیمی است.  کارگران پتروشیمی خواهان حذف شرکتهای پیمانکاری و قراردادهای موقت کاری هستند.
در حالی که جمهوری اسلامی عضو سازمان جهانی کار است و باید به مقاوله نامه های آن متعهد باشد، اولیه ترین حقوق کارگران که برخورداری از حق تشکل مستقل، اعتصاب و اعتراض است زیر پا گذاشته می شود.شمار فعالان کارگری که در دفاع از حقوق صنفی خود به آزار، شکنجه و زندان محکوم شده اند، نشان دهنده ابعاد گسترده نقض حقوق کارگران از طرف رژیم ایران است. بر همین مبنا باید اسم جمهوری اسلامی در لیست سیاه ناقضان حقوق کاروزان در سازمان جهانی کار قرار گیرد.  بخشنامه مورد بحث، ضد مقاوله نامه های سازمان جهانی کار و در جهت تهدید کارگران به حبس، زندان و شکنجه و از دست دادن کار است.

Monday, 23 November 2015


سه شنبه 3 آذر 
بعد از کاسبان تحریم، نوبت به کاسبی رُکود رسید
منصور امان
با باز شدن و تقسیم مُحتویات نخُستین بسته دولت برای "خروج از رکود"، اولین گامها در مسیر تقسیم منافع عقب نشینی از ماجراجویی اتُمی و بُحران فلاکت بار ناشی از آن آغاز شده است. اما محل جاری شدن این منافع، برای اکثریت جامعه که انتظار دارند پایان نابخردی هسته ای حُکومت آغاز تغییری لمس پذیر در شرایط کار و زندگی آنها باشد، بسا مایوس کننده و آزار دهنده است.

دولت حُجت الاسلام روحانی رانتی نزدیک به یک میلیارد دُلار را به جیب دو شرکت ایران خودرو و سایپا که مُتعلق به سپاه پاسداران و موسسات دولتی و شبه خُصوصی می باشند، سرازیر کرده است. به مدد در اختیار گذاشتن وام به خریداران، دو شرکت مزبور توانسته اند بیش از 125 هزار دستگاه خودرو بدون مُشتری و در انبار مانده خود را به فروش برسانند.

خودروهای ساخت سایپا و ایران خودرو به دلیل کیفیت نازل، نواقص جدی ایمنی، نداشتن خدمات پس از فروش و سرآخر گرانی قیمت در مُقایسه با خودروهای مُشابه خارجی، از شُهرت خوبی برخوردار نیستند. پیش از پُمپاژ مالی دولت برای تشویق خریداران، شرکتهای نامبرُده حتی با یک کمپین تحریم محصولات شان روبرو شده بودند.

گرچه حمایت دولتی از صنایع داخلی به ویژه در دوران رُکود می تواند دربرگیرنده منافعی عُمومی برای جامعه باشد، اما این امر مشروط به سپُردن تعهُدات لازم از سوی دریافت کنندگان حمایتها برای خرج و مصرف آن در این راستا یا وجود چشم اندازهای مُطمین است. اما در اینجا روشن نیست "دولت تدبیر اُمید" در برابر کدام تعهُدات مُشخص یا اُفق تعیین شده، یک میلیارد دُلار به کیسه خودروسازان زیر عُنوان "خروج از رُکود" ریخته است.

اگر در نظر گرفته شود که وخیم ترین آثار رُکود در بازار کار و بیکار شدن شاغلان پدیدار می شود، بنابراین بدیهی است که یک راه حل خروج از آن نیز می بایست به تولید اشتغال گره خورده باشد. از سند مُعامله بین "دولت اعتدال" و خودروسازان اما تنها بندی که شناخته شده، واریز یک میلیارد دلار از خزانه همگانی به جیب دو بُنگاه است.

هیچیک از دو طرف تاکنون نه تنها سُخنی از استخدامهای جدید یا تغییر وضعیت کارگران قراردادی، پرداخت مناسب به پیمانکاران برای بقای آنها و جُز آن به میان نیاورده اند، بلکه حتی تضمینی برای حفظ وضع موجود و جلوگیری از بیکارسازیهای بیشتر و فشار مُزدی بر شاغلان نیز در میان نیست.

علت این ابهام را سُخنگوی بانک مرکزی به خوبی توضیح داده است. آقای مُحمد علی کریمی فاش ساخته که دولت و خودروسازان برای "فروش کالاهای انبار شده این دو شرکت" توافُق کرده اند. افشاگری مقام مزبور به وِیژه از آن رو جالب توجه است که زمان این توافُق را پیش از اعلام "بسته خُروج از رُکود" بیان می کند. به بیان دیگر، وجود ارتباط بین "تسهیلات دولتی" با "خروج از رُکود" همانقدر واقعی است که آگهی تبلیغاتی "سایپا مطمئن"!

از ده میلیارد دُلاری که آقای روحانی وعده داده خرج "خروج ار رکود" خواهد کرد، هنوز 9 میلیارد دیگر باقیمانده است. سوار بر ایران خودرو و سایپا او نشان داده که با این مبلغ کلان در بغل به کُجا روان است. در این مرکب جامعه جایی ندارد و اگر توانی برایش مانده باشد، همچنان پیاده خواهد ماند.

Saturday, 21 November 2015


یکشنبه اول آذر 
قطعنامه هایی که به رویای عاجزانه "نظام" پایان داد
منصور امان
در همان حال که رهبران جمهوری اسلامی اصرار می ورزند شکست خسارت بار و تحقیرآمیز هسته ای را به دستمایه کسب تضمین امنیتی از طرفهای خارجی شان بدل سازند، در پهنه بین المللی مُشتریان زیادی برای مُعامله پایاپای با این تاجران حُجره پلمب شده پیدا نمی شود. یک نهاد سازمان ملل مُتحد، حاکمان مُتوهم و در کنج گرفتار آمده رژیم مُلاها را دوباره به این حقیقت توجه داده است.

کُمیته حُقوق بشر سازمان ملل در تازه ترین نشست خود، در دو قطعنامه جُداگانه دو ویژگی جدا نشدنی رژیم جمهوری اسلامی را به باد انتقاد و محکومیت گرفته است؛ شناسه هایی که این رژیم را در تقابُل دایمی با مُناسبات بین المللی از یکطرف و ارزشهای انسانی تراز قرن بیست و یکُم از طرف دیگر قرار داده اند.

تروریسم دولتی و پایمالی حُقوق بشر کُرسی اتهامهایی است که نهاد مزبور، رژیم مُلاها را بر آن نشانده است. کُمیته حقوق بشر سازمان ملل، همه گروه های تروریستی و نیروهای خارجی در سوریه و در کنار آنها سپاه پاسداران و شعبه لُبنانی آن، حزب الله لُبنان، که فعالانه در کُشتار مردُم سوریه و ویران سازی این کشور و شیرازه های مدنی آن مُشارکت دارند را محکوم دانسته و خواهان پایان دادن به حضور آنها شده است.

مُداخله نظامی غیر رسمی رژیم جمهوری اسلامی در درگیریهای داخلی سوریه از طریق دستجات مُسلح خود یا استخدام مُزدوران لُبنانی، عراقی و افغان، مصداق روشن تروریسم دولتی است؛ به ویژه از آن رو که به قوانین شناخته شده جنگی مُتعهد نیست و همچنین به طور عُمده غیرنظامیان و بسترهای زندگی مدنی را هدف قرار می دهد.

کُمیته حُقوق بشر سازمان ملل در قطعنامه دیگر خود که به وضعیت حُقوق بشر در ایران اختصاص دارد، تداوم سرکوب مُخالفان، کوشندگان مدنی و روزنامه نگاران را محکوم کرده است. قطعنامه حاکمان ایران را فراخوانده به پایمالی حُقوق شهروندان خود خاتمه دهند.

در یک بخش توجه پذیر دیگر از قطعنامه مزبور، اُرگان حُقوق بشری سازمان ملل با اشاره به انتخابات دو مجلس شورای اسلامی و خبرگان در اسفند ماه، خواستار برگزاری آزاد، شفاف و تحت نظارت بین المللی آنها گردیده است.

به این ترتیب نه فقط روشن می گردد که اعتبار نمایش انتخاباتی رژیم مُلاها در پهنه بین المللی زیر سووال قرار دارد، بلکه با طرح ضرورت مُداخله نهادهای بی طرف برای تغییر این روند، یک خواست ایجابی و عملی نیز روی میز قرار می گیرد که می تواند فشار بر رژیم ولایت فقیه را در این زمینه افزایش دهد.

پیام سیاسی دو قطعنامه نهاد سازمان ملل، پابرجا بودن مُهمترین ویژگیها و رویکردهای رژیم حاکم بر ایران در داخل و خارج با وجود عقب نشینی هسته ای آن است. نهاد مزبور همچنین روشن ساخته، یک مُعامله هسته ای مرزهایی که رژیم مُستبد و تروریست نهاد مذهبی را از دُنیای پیرامونش جدا می سازد، کمرنگ یا پاک نمی کند.

آرزوی عاجزانه آقای خامنه ای، همدستان و کارگُزاران برآورده نشده و آنگونه که پیداست، "نظام" نه تنها به خاطر عقب نشینی هسته ای چک سفید نمی گیرد، بلکه چک بدهکاریهای کلان آن به اجرا نیز گذاشته می شود. حاکمان کشور همچنان باید با تهدید واقعی و فزاینده "نُفوذ" از سوراخ هسته ای زندگی کنند.

Friday, 20 November 2015


شنبه 30 آبان 
نگاهی به جدیدترین گزارش آژانس و بازی رولت روسی جمهوری اسلامی
لیلا جدیدی
پس از انتشار جدیدترین گزارش فصلی آژانس بین المللی انرژی هسته ای باز هم مزدبگیران آشپزخانه رژیم به تکاپو افتاده اند تا ظروف هنوز نشسته جام زهر هسته ای سرکشیده از جانب رهبر و البته همراه با "مخلفات کناری" آن را شستشو دهند.

رضا نجفی، نماینده دایم رژیم در آژانس شکایت می کند این گزارش شامل "جزییات غیر ضروری" می باشد اما همزمان می گوید گزارش مزبور نشان می ‌دهد که "تمام فعالیتهای هسته‌ ای در تاسیسات ایران تحت نظارت آژانس ادامه دارد و هیچ انحرافی از مقاصد صلح ‌آمیز نداشته". وی در حالی نظارت از پارچین را فقط یک بازدید عمومی و تشریفاتی توصیف می کند و قسم و آیه دارد که نظارتی صورت نگرفته که آقای آمانو در گزارش اش تکرار کرده که آنجا علایمی از یک "بازسازی جدید" دیده شده است.

نجفی همچنین در واکنش به گزارش آژانس از "جمع آوری سانتریفیوژها"، به خود و ایادی خامنه ای دلداری می دهد که این "سانتریفیوژها سالها غیرفعال" بوده اند که "البته قابل بازگشت هم هستند".

در گزارش آژانس آمده است از زمان روند اجرای تعهدات، بیش از 4500 سانتریفیوژ از دو سایت نطنز و فردو برچیده شده است. رژیم جمع آوری سانتریفیوژها در نطنز را تکذیب کرده و در فردو را تاکنون پنهان نگه داشته بود.

خامنه ای ادعا می کرد تا تعهد کتبی داده نشده و تحریمها لغو نشود هیچگونه اقدامی صورت نمی گیرد. این در حالیست که در این گزارش اشاره می شود رژیم به آُژانس متعهد شده از روز اجرای برجام، پروتکل الحاقی و کد اصلاحی 1/3 را اجرا خواهد کرد. کد اصلاحی 1/3 ناظر بر آن است که هر کشوری از زمانی که تصمیم به ساخت یک برنامه هسته ای می گیرد، موظف است آژانس را مطلع کند و به عبارتی تحت نظارت و بازرسی قرار می گیرد.

از دیگر خط قرمزهای بی اعتبار شده خامنه ای در گزارش آژانس، تعلیق تمام فعالیتهای بازآفرینی که شامل "تحقیق و توسعه" است می باشد که آژانس تاکید می کند هیچگونه فعالیتی از این نوع وجود ندارد.

با این حال آژانس به تاسیسات هسته ای و مکانهای خارج از تاسیسات هسته ای اعلام شده نیز اشاره کرده است که نشان می دهد بر این باور است که موارد اعلام نشده دیگری نیز وجود دارد و رژیم هنوز پنهان می کند.

بازی رولت روسی یا قمار روی مرگ یا زندگی در سه میدان دروغگویی به مردم، تسلیم به غرب و پنهانکاری، وضعیت کنونی جمهوری اسلامی و ولی فقیه آن است.

Thursday, 19 November 2015


آدینه 29 آبان 
حجاب و محرومیت زنان، داروی بیماری روح و روان دلواپسان
زینت میرهاشمی
جایگاه ایران زیر سلطه رژیم بنیادگرا از نظر برابری جنسیتی در کنار کشورهای یمن، پاکستان، سوریه و چاد قرار دارد. بر اساس گزارش مجمع جهانی اقتصاد، ایران در شمار کشورهایی است که بیشترین شکاف جنسیتی در آن وجود دارد.
سعید منتظرالمهدی، سخنگوی پلیس روز یکشنبه 24 آبان با تهدید از انجام محرومیتهای ارتجاعی و ضد بشری در مورد زنانی که در خودروی شخصی خود حجاب را رعایت نکنند، خبر داد. حرفهای این پایور رژیم توهینی آشکار به مردان در جامعه است. وی برای سرکوب زنان به «روح و روان» افراد مرتجع و بیمار جامعه متوسل می شود. بر پایه این قوانین، خودروی زنانی که در ماشین خود کشف حجاب کنند به پارکینگ منتقل و «ممنوع الخدمات» شده و خرید و فروش آن ممنوع خواهد بود. در آماری که سخنگوی پلیس ارائه داده بی اثر بودن این تهدیدها را می توان دید. او گفت:«در کل کشور طی یک هفته گذشته حدود 10 هزار خودرو در این خصوص تذکر گرفته اند و بیش از دو هزار خودرو کلاسه و پرونده شدند.»

در رویدادی دیگر، روز چهارشنبه 27 آبان، امام جمعه اصفهان که نمایندگی ولی فقیه در شهر را به عهده دارد، در اعلام مواضع ارتجاعی و ضد زن خود تا جایی پیش رفت که زنان شاغل را بی حیا تصویر کرد. او با ترشحات افکار ارتجاعی اش، «حیا و خجالت کشیدن» را نعمت دانسته و گفت:«باید فعالیت زنان در مغازه ها و ادارات و شرکتها ممنوع باشد...»

با وجود قوانین بر پایه شریعت و اجرای تبعیض جنسیتی با ابزار قانون، شکاف یا تبعیض جنسیتی نهادینه شده و هر روز عمیق تر خواهد شد.
بر این منظر تا زمانی که قوانین تبعیض آمیز در مورد زنان وجود دارد، این شکاف کم نخواهد شد. مقاومت زنان در برابر حجاب اجباری با برداشتن حجاب اگر چه امری مثبت و برای حکومت آزاردهنده خواهد بود، اما تا زمانی که قوانین موجود به چالش گرفته نشود، این مبارزه در سطح خواهد ماند. آزادی زنان و برابری جنسیتی همیشه یک چالش جدی برای رژیم در ستیز با زنان بوده است. استبداد دینی نمی تواند خواست رفع تبغیض جنسیتی را به رسمیت شناسد و همچنین نمی تواند نافرمانی زنان را مهار کند. بدین خاطر تلاش و مبارزه برای برابری بین زنان و مردان از مسیر سرنگونی استبداد دینی عبور خواهد کرد. 

Tuesday, 17 November 2015


چهارشنبه 27 آبان 
رقص ولی فقیه بر اجساد قربانیان جنایت داعش در پاریس
زینت میرهاشمی
کشتار مردم بی دفاع پاریس در روز آدینه شب 22 آبان، عملی تروریستی، جنایتکارانه و محکوم است. در این جنایت دردناک، در حالی که افشاگری علیه سفر حسن روحانی به پاریس جریان داشت و ایرانیان همراه با نیروهای مترقی و بشردوست برای تظاهرات گسترده آماده شده بودند، درحالی که مواضع ارتجاعی حسن روحانی در مصاحبه تلویزیون کانال 2 با او برای افکار عمومی فرانسه مشخص شده بود، جریان داعش با انجام جنایت در پاریس، جنایتهای ولایت فقیه را به پشت صحنه برد.
همه جنایتهایی که داعشیهای جدید در حال انجام آن هستند، بیش از سه دهه بر مردم ایران از طرف رژیم ولایت فقیه اعمال شده است. از یورش پاسداران به مکانهای جشن جوانان، تجاوز به دختران و پسران در زندان، حجاب اجباری، اعدام جوانان زیر 18 سال و سنگسار و چشم درآوردن و ... همه اینها در ایران انجام شده است. در خارج از ایران هم صدها جنایت از طرف رژیم جمهوری اسلامی صورت گرفته است. قتل شهروندان فرانسوی در انفجارهای پاریس در آعاز دهه هشتاد میلادی، انفجار در یک مرکز نطامیان آمریکایی در بیروت، انفجار در یکی از مراکز یهودیان در آرژانتین و انفجار در خُبَیر در عربستان از جمله این جناینها است. در کنار این جنایتها باید ترور صدها ایرانی در خارج از کشور را به لیست جنایتهای رژیم ایران اضافه کرد.
رژیم ولایت فقیه با توجه به حمایت نظامی و مالی رژیم از نیروهای ارتجاعی در منطقه، از عراق تا لبنان و سوریه، خود منبع اصلی برای رشد تروریسم به شمول داعش است.
حسن روحانی در گفتگوی تلفنی با رئیس جمهور فرانسه از آمادگی رژیم برای «هر اقدامی علیه تروریستها در هر نقطه جهان» حرف زد. وی در این گفتگو از همکاریهای «امنیتی و اطلاعاتی با فرانسه در روند مبارزه با تروریسم» صحبت کرد. به این حرفها مرغ پخته هم می خندد.

واکنش ذوب شدگان در ولایت فقیه به جنایت انجام شده در پاریس شرم آور و نشانه خوشحالی آنها است. حامیان بشار اسد با توجه به موضع دولت فرانسه نسبت به حل بحران سوریه بدون حضور بشار اسد، شرایط را برای تکان دادن لباسهای چرکینشان آماده دیدند.
روزنامه «وطن امروز» با تیتر نفرت آور «بفرمایید شام!» و با عکس جسد یکی از قربانیان نوشت «غرب سرانجام دستپخت خود در سوریه را چشید».
پاسدار حسین شریعتمداری، نماینده ولی فقیه در روزنامه کیهان، به فرموده ولی فقیه، پاریس را نقطه آغاز دانست.
ابوطالبی ،مشاور سیاسی حسن روحانی، کشتار مردم پاریس را «اجتناب ناپذیر» و نتیجه عدم توجه به هشدارهای رژیم ایران دانست.
پاسدار سرتیپ مسعود جزایری، معاون ستاد کل نیروهای مسلح رژیم، گفت:«فرانسویها تاوان حمایت دولت خود از داعش و تروریسم را پرداختند.»
در وبگاه قدس آنلاین وابسته به سپاه پاسداران، در روز 23 آبان مطلبی با تیتر «مرگ پاریس؛ سگ پاچه صاحبش را گرفت!» درج شد. نویسنده این مطلب نوشت. «اکنون داعش همچون سگی است که پاچه صاحبش را گرفته است.»
اینها فقط تعداد اندکی از مواضع ارتجاعی، ضد انسانی و نفرت آور گماشتگان ولی فقیه است.

Monday, 16 November 2015


سه شنبه 26 آبان 
نقش رژیم مُلاها در سوریه فقط در سطح پیاده نظام پوتین
منصور امان
از نتایج نشست وین چنین برمی آید که آمریکا و روسیه پیرامون مساله سوریه به یکدیگر نزدیک شده اند؛ تحولی که به سود رژیم ولایت فقیه نیست و آن را در "عقبه استراتژیک" خود بیش از پیش به حاشیه می راند. همزمان، حرکت دو کشور مزبور بر بستر منافع مُشترک، به مفهوم افزایش فشار بین المللی بر مُتحد استراتژیک رژیم اسدها خواهد بود.

آخرین نشست بین المللی پیرامون سوریه، با دو نتیجه مُشخص در پهنه سیاسی و نظامی به پایان رسید. نخُست، شرکت کنندگان، پروسه دوران گُذار از نظم سیاسی موجود در سوریه را به جریان انداختند که می بایست ظرف 18 ماه به فرجام برسد. سپس، مُسکو و واشنگتُن با تعریف جبهه النُصره و حُکومت اسلامی (داعش) به مثابه اهداف نظامی مُشترک، موضوع همکاریهای نظامی را در برابر نهادند.

نتایج نشست وین، روند تضعیف موقعیت رژیم مُلاها در سوریه را که با ورود نظامی مُسکو به درگیریها مُهر شده، به جلو رانده است. ناتوانی حاکمان ایران در تثبیت موقعیت رژیم سوریه با وجود صرف هزینه های گزاف مالی، لُجستیکی و انسانی عاملی بود که روسیه را به مُداخله مُستقیم در این کشور ناگزیر ساخت. از این نُقطه به بعد، نقش رژیم ولایت فقیه در سوریه فراتر از آنچه که در صحنه جنگ بازی می کند، یعنی پیاده نظام ژنرالهای آقای پوتین، نخواهد رفت.

از سوی دیگر، "نظام" پس از تن دادن به توافُق با طرفهای خارجی و سر کشیدن "جام زهر" هسته ای ناچار است برای جلب اعتماد بین المللی نقش "سازنده" ای در بُحرانهای منطقه ای که در آنها مُداخله دارد، بازی کند. این اجبار، به خوبی علت اکراه و ناخُشنودی رژیم مُلاها از نشستن گرد میز کُنفرانس سوریه را توضیح می دهد.

آشکارترین نشانه دوگانگی بین خواست و ناگُزیری را در کشمکش و سردرگُمی در مورد انتخاب نماینده اعزامی به نشست اخیر وین می توان مُشاهده کرد. در حالی که پیشتر اعلام شده بود پاسدار امیرعبداللهیان به کُنفرانس گُسیل می شود و وی نیز در وین بسر می برد، آقای ظریف هم از سوی دیگر راهی اُتریش شد.

برای رژیمی که همه موفقیتهای خود را مدیون ویرانگری و تخریب است، ایفای "نقش سازنده" به ویژه هنگامی که ناچار باشد آن را روی آوار استراتژیهای گذشته اش بازی کند، بسا دُشوار می افتد. حاکمان جمهوری اسلامی برای مساله سوریه اکنون باید پاسُخهای جدیدی بیابند. مُعادله ساده ی نگه داشتن آقای بشار اسد بر سر قُدرت مُساوی ست با حفظ "عقبه استراتژیک" دیگر روی تابلو نیست. آنها باید به راه حل پیچیده تر و مجهولی بیاندیشند که حفظ نُفوذ در سوریه، لُبنان و غزه بدون عامل کلیدی اسدها را در بر داشته باشد.

انفعال و ناهمگونی "نظام" در برخورد به شرایط کنونی آشکار می سازد که چنین راه حلی را در دسترس یا حتی در چشم انداز ندارد. از این رو رژیم ولایت فقیه در نهایت به سمت راهکاری می رود که با گُنجایش سیاسی و ایدیولوژیک آن همخوانی دارد و این جُز ایفای نقش مُخرب و سیاه در "دوران گذار" نیست.

Saturday, 14 November 2015


یکشنبه 24 آبان 
تدارُک چینی باند حاکم برای گُسترش حمله به لایه هایی اجرایی
منصور امان
در همان زمان که حُجت الاسلام حسن روحانی تلاش می کند طرفهای خارجی اش را به حمایت سیاسی و اقتصادی از دولت خود قانع سازد، رُقبای او در داخل علامتهای بیشتری مبنی بر مُتزلزل بودن دولت وی به سمت غرب ارسال می کنند.

هفته گذشته وقتی رسانه های وابسته به باند ولی فقیه از در دستور کار قرار داشتن دستگیری مُعاون وزارت ارتباطات به اتهام جاسوسی خبر دادند، در حقیقت ورود باند مزبور به سطح بالاتری از رویارویی با جناح میانه حُکومت و دولت آن را به آگاهی می رساندند.

پیش از این شماری از روزنامه نگاران و فعالان مطبوعاتی وابسته یا نزدیک به جناح مزبور به همین اتهام دستگیر شده بودند. اما گسترش حمله به لایه های اجرایی - در هر رده ای -، نشان از کیفیتی جدید و خطرناک تر از برخورد با رُقبا روی خط "مُقابله با نُفوذ" داشت که همزمان عزم آقای خامنه ای و همدستان نظامی و امنیتی اش را در اجرا و پیگیری این پروژه به نمایش می گذاشت.

بازوهای رسانه ای ولی فقیه تاکید می کردند که آقای نصرالله جهانگیری با آقای نزار ذکا، نایب رییس لُبنانی اتحادیه جهانی فناوری اطلاعات (WITSA) همدست بوده است؛ فردی که به دعوت دولت آقای روحانی به ایران سفر کرده و اینک مُتهم گردیده که "از سرنخهای نُفوذ" است و در پی جاسوسی برای آمریکا بوده است.

نُکته جالب توجه، شتابی است که باند حاکم برای یافتن جاسوس و شاهد و پرونده سازی از خود به خرج می دهد؛ امری که بی تردید با روند رو به جلوی عقب نشینی هسته ای و تحولات شتابان منطقه ای و نگرانی از بهره برداری باند رقیب از آن ارتباط دارد.

تنها چند روز پس از طرح اتهام علیه مقام ارشد دولتی، حُجت الاسلام صدیقی، امام جُمعه تهران و از کارگزاران تبلیغاتی آقای خامنه ای، زمینه ای که این اتهام بر آن قرار گرفته را رنگ و لعاب بیشتری بخشید. وی اطلاع داد که آقای ذکا "به اخذ دُلارها و اهداف شوم اش اقرار کرد و عده ای هم در کنار او دستگیر شدند". فراتر از آن، آقای صدیقی هدف نهایی از طرح چنین اتهاماتی را هم عُنوان کرد. وی توضیح داد: "زمانی مُمکن است فکر یک ریس جمهور را با نُفوذ عوض کنند و تصمیمش را مُطابق میل آمریکا انجام دهد."

حُجت الاسلام صدیقی به صراحت ابراز داشته که پرونده سازیهای اخیر در چارچوب حرکت گام به گام باند ولی فقیه برای فلج کردن و کنار زدن دولت جای گرفته است. با این حال، برای دیدن نقشه ای که آقای خامنه ای روی میز پهن کرده، نیازی به ذره بین آقای صدیقی نیست. سُخنان علنی وی فقط از این زاویه اهمیت دارد که درجه پیشرفت و جا اُفتادن آن به مثابه یک سیاست اجرایی را قابل اندازه گیری می کند.

آقای خامنه ای به این وسیله در حال تلاش برای اداره کردن رُقبایش است و آنان نیز به خوبی بازی او را بازی می کنند. آنها به جای ایستادگی در برابر فشار حریف و تلاش قانونی و حُقوقی برای بیرون کشیدن سلاح مُضحک وی از دستش، راه فرار پیشه می کنند و در اولین سوراخی که در مسیر می یابند پنهان می شوند. در همین راستا از وزارت ارتباطات تا مُعاون اُمور زنان حُجت الاسلام روحانی، دستگاه های دولتی دعوت از آقای ذکا را تکذیب کرده و حتی همنشینی با وی در پنلهای رسمی و نشستهای خبری را نیز مُنکر می شوند.

دولت آقای روحانی با این واکُنش زبونانه و از موضع دفاعی نه تنها نمی تواند خود را از زیر ضرب خارج سازد، بلکه توشه بیشتری برای اتهامات و پرونده سازیهای باند رقیب علیه خود فراهم می آورد.

Friday, 13 November 2015


شنبه 23 آبان 
نامه درخواستی به خبرنگاران ممالک خارجه در باره این "روحانی" شیاد
لیلا جدیدی
خبرنگاران خارجی گرامی! ضمن تشکر از مطرح کردن سوالات مهمی از ریس جمهوری که منتخب واقعی مردم ایران نیست و از چندین و چند فیلتر وفاداری عبور کرده تا سرسپردگی کامل خود را به نظام مستبد ولایت فقیه ثابت کند، چند انتقاد و دو سه تذکر کوتاه اما مهم داریم، به این امید که دفعات بعد بیشتر دقت و رعایت بفرمایید. در ضمن، سپاسگزاریم که به خاطر نوشتن این نامه، کشورتان ما را زندانی نمی کند.

نخست آنکه، بار دیگر که این "روحانی" شاد یا هر ملای با عمامه یا بی عمامه شیاد دیگری به سوال شما در مورد حق پوشش زنان که حقی جهانشمول و حقوق بشری است پوزخند زد و گفت "هرکس در زندگی خصوصی اش آزاد است"، لطفا از وی بپرسید پس چرا به مجالس مهمانی و عروسی مردم حمله می برید و عروس و دامادها و مهمانها را دستگیر می کنید؟

وقتی ایشان گفت "ما مسایل مهمتری داریم"، شایسته بود که می پرسیدید آن مسایل را نام ببرد و بگوید چه اقداماتی در حل آن مسایل مهم مانند پرداخت حقوق کارگران، ایجاد زندگی مرفه، برداشتن فاصله طبقاتی، رسیدگی به وضعیت کودکان کار و کارتن خوابها و... کرده است؟ شاید شما هم بدانید که اینها مسایل مهم ایشان نیست، بلکه مساله مهم همان سلاح هسته ای بود و همان بیش از 100 هزار موشکی است که پاسدار حسین سلامی به تازگی اعلام کرد و گفت به همین دلیل "حرف آخر را ما می زنیم".

یک نکته دیگر که اگر ما ایرانیها مطرح کنیم خطرناک خواهد بود این است که بار دیگری که تاریخ آزادی آقایان موسوی و کروبی را می پرسید، لطف بفرمایید این را نیز سوال کنید، هزاران زندانی سیاسی که بدون محاکمه و برخورداری از حقوق به خاطر ابراز نظر در سیاهچالهای آنها هستند را کی آزاد می کنند؟ ببینید آیا این وعده سر خرمن که "آنها روزی آزاد خواهند شد" را هم به شما می دهد؟

درخواست دیگر آنکه، لطفا از ایشان بپرسید وقتی دید دولت فرانسه رعایت هنجارهای سکولار خود را به پذیرایی از وی در کاخ الیزه ترجیح داد و این بار هم آقای اولاند مانند جناب ژاک شیراک از خیر مهمانی گذشت، چه احساسی به او و همراهانش دست داد؟ در همین زمینه، چرا خانمهای دیپلمات که به ایران می آیند باید به خواسته شما عمل کنند و لباسی مطابق هنجارهای شما بپوشند، اما شما به فرانسه می روید، عمامه تان را بر نمی دارید؟

پوزش می خواهیم که زیاد سوال داریم در حالیکه پاسخ آن را خودمان می دانیم. اما اگر وقت داشتید و مایل هستید دروغ بیشتر بشنوید، از این رییس جمهوری شیادی که با سر نیزه بر مردم حاکم کرده اند، بپرسید شما که دم از قانون کشورتان می زنید، آیا اینها که در مجلس قانون می گذارند، نمایندگان مردم هستند یا دستچینهای مرتجع ولی فقیه نظام؟ بپرسید چند نماینده زن دارید و آیا آنها چطور نماینده اکثریت زنان ایران شدند؟ این ملاها چگونه است که برای زنانی که می خواهند آزاد باشد تصمیم می گیرند؟

در خاتمه به شما هشدار می دهیم، لطفا این سوالات را در کشور خودتان مطرح کنید. اگر به ایران سفر کردید دم بر نیاوردید زیرا مانند ده ها خبرنگار و روزنامه نگار زندانی خواهید شد. یادتان باشد که سازمان گزارشگران بدون مرز، ایران را یکی از بدترین کشورها از حیث آزادی مطبوعات می‌داند.



به امید آنکه موارد زیر را در مصاحبه های بعدی خود رعایت کنید

براندازی خواهان ایران

Thursday, 12 November 2015


آدینه 22 آبان 
حسن روحانی نماینده یک رژیم مستبد و ارتجاعی است
زینت میرهاشمی
روحانی به عنوان نماینده رزیم قرار است روز دوشنبه 16 نوامبر به فرانسه سفر کند. دولت فرانسه در حالی وی را پذیرا شده که بوی خون، باروت، تبعیض، شکنجه، اعدام و کشتار از عَبای و عَمامِه روحانی به مشام می رسد. به نظر می آید مساله قراردادهای اقتصادی و ولخرجیهای پیش بینی شده رژیم، گوش و چشم دولتمردان فرانسوی را بسته، و وجدان شان با پول خون خاموش شده است.
حسن روحانی در مصاحبه روز چهارشنبه 20 آبان با شبکه تلویزیونی کانال 2 خبر از بستن یک سری قراردادهای اقتصادی و «خرید هواپیماهای مسافربری ایرباس از فرانسه» داد. با توجه به این که این مصاحبه در تهران و چند روز قبل از ورود وی به فرانسه انجام شده، مهیا کردن شرایط بده و بستان برای دلالها، تاجران و واسطه ها است. البته وعده های حسن روحانی بر فرض لغو تحریمها که با اجرای برجام عملی خواهد شد، استوار است. اجرای برجام هم با چالش خط سرخهای جدید ولی فقیه روبرو شده است.

اعتراض به بده و بستانهایی که بوی خون می دهد
رویدادهای هفته ای که امروز پایان آن است،نشان دهنده شعله ور شدن آتش زیر خاکستر است.
از روز دوشنبه تا امروز، هموطنان آذری در شهرهای آذربایجان در اعتراض به برنامه مبتذل تلویزیون رژیم دست به اعتراض و تظاهرات زدند و در این حرکتهای اعتراضی تعدادی دستگیر شدند.
روز دوشنبه 18 آبان یک کارگر نوجوان 17 ساله به دست مزدوران خامنه ای در اهواز به قتل رسید. علی جلالی کارگر نانوا در حین انجام کار مورد اصابت گلوله قرار گرفت. ماموران سرکوبگر رژیم به بهانه های ساختگی به رستوران و قهوه خانه های محلی در منطقه لشکرآباد اهواز یورش برده و در اقدام به تیراندازی با جوانان درگیر شدند.
معاون اجتماعی سرکرده نیروی انتظامی خوزستان روز پنجشنبه 21 آبان، طبق روال همیشگی ایادی رژیم، جوانان این محل را «اراذل و اوباش» خواند و مدعی شد که ماموران تیراندازی هوایی کرده و بعد از آرامش در منطقه به کلانتری برگشتند. وی بی شرمانه قتل این نوجوان را نا معلوم اعلام کرد و ضمن اعتراف به دستگیری تعدادی از جوانان گفت؛ معلوم نیست از طرف چه کسی تیر خورده است.
روز یکشنبه 17 آبان، 4 نفر محکوم به جرائم عادی در زندان مرکزی کرج اعدام شدند.
در این فراسوی کوتاه، امکان پرداختن به تمامی ابعاد جنایتهای رژیم جمهوری اسلامی در هفته گذشته وجود ندارد.
اکنون حسن روحانی به نمایندگی از طرف این رژیم به ایتالیا و فرانسه سفر می کند. هر وجدان بیدار اگر فقط به رویدادهای هفته گذشته نگاهی بیاندازد نمی تواند تنفر خود از پهن کردن فرش قرمز در برابر حسن روحانی را پنهان کند. بر همین منظر همصدا با همه آزادیخواهان باید گفت روحانی نماینده مردم ایران نیست، او نماینده رژیمی جنایتکار است که باید سران آن در دادگاههای بین المللی به خاطر جنایت علیه بشریت محاکمه شوند.

Tuesday, 10 November 2015


چهارشنبه 20 آبان 
خامنه ای شرم ایله، شرم ایله
زینت میرهاشمی
دو واقعه در دو روز گذشته در سطوح مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی اتفاق افتاد که در پیوند عمیق با هم هستند. نقطه مشترک این دو رویداد در تولید و بازتولید خشونت روزمره و قانونمند توسط نهادهای سرکوبگر رژیم و انفجار خشم مردم است.
حمله لباس شخصیها به کارتون خوابها
ساعت 10 صبح روز دوشنبه 18 آبان، خانه های مقوایی کارتون خوابها در پارک حقانی (دروازه غار) بر سرشان ویران و وسایل فقیرانه آنها به آتش کشیده شد. بر اساس گزارشهای منتشر شده، مردان مهاجم همراه با فحشهای رکیک وسایل این انسانهای بی خانمان را با بنزین آتش زدند. اعتماد نوشت: «مردها آنهایی را كه خواب بودند با لگد از خواب پراندند و آنهایی را كه بیدار بودند تاراندند. مردها پیتهای بنزین به دست داشتند و وسایل كارتن‌خوابها را كپه می‌كردند و بنزین می‌ریختند و كبریت می ‌زدند و كپسول گاز فندك داخل آتش می‌انداختند.»
تعداد کارتون خوابها 300 الی 400 زن و مرد در این منطقه است. بدون شک مهاجمان بی نام و نشان مزدوران رژیم یعنی همان لباس شخصیها، همان اراذل و اوباش هستند که دستورات فرماندهان بسیج را به اجرا در می آورند. این تهاجم عملی غیر انسانی و محکوم است. افزایش بی خانمانی و کارتون خوابی دستاورد رژیم و لایت فقیه است که درآمدهای کشور را بی دریغ برای تغذیه نیروهای تروریستی هزینه می کند.

توهین به مردم آذربایجان
تبعیض ملی، قومی، دینی و جنسیتی نمودی از ماهیت این رژیم است. وجود فعالان مدنی و سیاسی از تمامی مذاهب و ملیتهای مختلف در سیاهچالهای رژیم، نشانی از سرکوب همه مردم است. توهین به زبان، آداب و رسوم مردم آذربایجان در برنامه تلویزیونی رژیم که مورد اعتراض هموطنان آذری در شهرهای مختلف گردید، نه اولین توهین هست و نه آخرین آن. سیاستهای رژیم حاکم در تقابل با همبستگی و صلح بین ادیان و ملیتهای ساکن ایران است.
اعتراض مردم آذربایجان در شهرهای تبریز، مراغه، ارومیه، اردبیل، خوی مشکین شهر، زنجان، مرند، شهریار، رباط کریم، سولدوز، نقده و ....خشمی بر حق علیه بی عدالتی و فرهنگ ارتجاعی رژیم حاکم است. روز سه شنبه 19 آبان، صدها دانشجوی دانشگاه ارومیه علیه اهانت تلویزیون رسمی حکومت در روز دوشنبه 18 آبان دست به اعتراض زدند. دانشجویان خشم و نفرت خود را با شعارهای؛ خامنه ای شرم ایله، شرم ایله (خامنه ای شرمت باد شرمت باد)، ما سرباز بابک خرمدین هستیم و برای مردن آماده ایم، اعلام کردند. اعتراض دانشجویان و جوانان در شرایطی صورت می گیرد که در شهر ارومیه حکومت نظامی اعلام نشده برقرار است.

Monday, 9 November 2015


سه شنبه 19 آبان 
تهاجم وعده داده شده علیه جناح میانه حُکومت آغاز شده است
منصور امان
تنها اندکی پس از سر کشیدن "جام زهر" هسته ای، باند ولی فقیه تهاجُم وعده داده شده خود به جناح میانه حُکومت را آغاز کرده است. دستگیری چند روزنامه نگار و احضار شُمار بیشتری از وابستگان به جناح رقیب، نخُستین گام جدی باند حاکم برای محدود نگه داشتن آثار شکست استراتژیک خارجی در دستگاه قُدرت به شمار می رود.

واکُنش تُند و شتابان رهبران و پایوران جناح میانه همچون آقایان روحانی و شمخانی به این یورش، بیانگر آن است که آنان مفهوم فراگیر و عملی دستگیریهای اخیر را دریافته اند و اُفُقی که آیت الله خامنه ای و همدستانش بدان چشم دوخته اند را به روشنی می بینند.

دستکم حُجت الاسلام حسن روحانی که تجربه سالها فعالیت در بالاترین جایگاه های امنیتی حُکومت را پُشتوانه دارد، به خوبی با روال تدارُک چینی و اجرای پروژه های حذف و جراحی چه زیر "خیمه نظام" و چه بیرون آن آشنا است. او و همکارانش نه در باره هدف اصلی بهانه گیریهای آقای خامنه ای با مضمون "نُفوذ" دُچار سووتفاهُم می شوند و نه با قصه هایی که زیر مجموعه نظامی – امنیتی وی در قالب "کشف" این دسیسه و دستگیری آن جاسوس نقل می کند، خواب می روند.

آنها آشکارا خود را در مرکز نشانه گیری باند رقیب باز می یابند و کاردی که در حال تیز شدن است را بر گلوی خویش حس می کنند. ماه گُذشته زمانی که حُجت الاسلام مُحسنی اژه ای، سُخنگوی قُوه قضاییه و یکی از مُهره های کلیدی نظامی – امنیتی، تلاش پایوران دولت برای نزدیکی به آمریکا را مُعادل جاسوسی خواند، در حقیقت پرونده مهار و جراحی باند رقیب را به گونه علنی باز می کرد و ورق می زد.

کمی بعدتر، اجزای دیگری از این پرونده توسط پایوران باند حاکم در مجلس مُلاها اعلام گردید. براین اساس روشن گردید که دستگاه نظامی و امنیتی با استفاده از روزنامه نگار زندانی، آقای جیسون رضاییان به عُنوان منبع، اتهام جاسوسی را به "مرکز استراتژیک ریاست جمهوری، دفتر مجمع تشخیص مصلحت، نهاد ریاست جمهوری، وزارت خارجه و سازمان میراث فرهنگی" گُسترش داده است.

با نگاه به پدیدار شدن نخُستین قراولهای این لشکرکشی است که آقای روحانی به باند رقیب پیرامون "بازی با کلمه نفوذ" هُشدار می دهد و آقای شمخانی جای تردید باقی نگذاشته که این پروژه "تصفیه حساب سیاسی" است که به جریان افتاده است.

همزمان جناح میانه حُکومت از طریق وزیر اطلاعات، حُجت الاسلام علوی، به آقای خامنه ای و همدستان اخطار داده است که آنها نیز به نوبه خود قادر به تشکیل پرونده جاسوسی برای رُقبایشان می باشند. وی در همین رابطه از در اختیار داشتن "پرونده های مُهمی از عوامل خائن که اطلاعات کشور را به بیگانگان داده اند" خبر می دهد.

با این همه به دُشواری می توان پنداشت که واکُنش سخت جناح میانه به باند حاکم، آن را از ادامه حملات و افزایش فشار مُنصرف سازد؛ بیش از همه به این دلیل که جناح مزبور رویکرد صریح و واحدی در برابر سرکوب از "بالا" ندارد. برخورد گُزینشی و خودمدارانه آن با تاخت و تاز دستگاه قهر که در اختیار باند رقیب است، این جناح را در برابر حمله آسیب پذیر و مُنفعل می سازد. آقای روحانی نمی تواند به تیغی که علیه "غیرخودی"ها از نیام برکشیده می شود کُرنش کرده و صاحب آن را تقویت کند و همزمان خواستار غلاف کردن آن به نفع "خود" شود.

Saturday, 7 November 2015


یکشنبه 17 آبان 
اعترافات مُعاون روحانی؛ تغییر همچنان در کف خود زنان است
منصور امان
هیچ جا روشن تر از پهنه حُقوق زنان، ناهمگونی سیاست "اعتدالی" حُجت الاسلام روحانی در برخورد به مساله "حُقوق شهروندی و گُشایش فضا" آشکار نمی شود. بندبازی سیاسی که درونمایه اصلی این "تدبیر" را تشکیل می دهد، ناخواسته یکبار دیگر توسُط مُعاون اُمور زنان رییس دولت برای نمایش همگانی به سطح آورده شده است.

خانُم شهیندُخت مولاوردی روز پنجشنبه در توضیح رویکردهای تبلیغاتی دولت نسبت به مساله ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاه و نیز ممنوعیت خُروج آنها از کشور بدون اجازه همسر، به مُخاطبانش اطمینان داد که دولت به هیچ عُنوان قصد تغییر این سازوکارها را ندارد، بلکه تنها خواهان زدن رنگ ولعاب "اعتدال" بر آن است.

وی روشن ساخت: "ما نمی گوییم در سالُنهای ورزشی را بدون قید و شرط و تمهیدات لازم باز کنیم ... در مورد موضوع خُروج زنان از کشور نیز مساله طوری بیان شد که گویا می خواهیم قانون را تغییر دهیم، در حالی که اینگونه نبود."

به بیان بهتر، پایور دولتی توجُه رُقبا را به این واقعیت جلب می کند که آقای روحانی و دوستان فقط خواهان بافتن پوشش مُد روز برای اُستخوان بندی تحمیلات زن ستیزانه حُکومتی چه در قالب قانون و چه به صورت غیر رسمی هستند. بدیهی است که این تلاش در انتها نه "تغییر قانون"، بلکه ساده سازی جاری ساختن آن و مُهندسی مُقاومتهای کنونی در برابرش را هدف دارد.

مُشکل تدبیرکنندگان این راهکار برای کاهش فشار ناشی از مُطالبات زنان بر دوش "نظام"، ناکامی در رسمیت دادن و اجرای ترفندهای خُنثی و نمایشی خود است. آنها نتوانسته اند حتی یکی از ریلهای پیشنهادی خود برای تغییر جهت خواسته های زنان را بگشایند و برای مثال چند نفر را با "قید و شرط و تمهیدات لازم" به گوشه پرت اُفتاده ای از یک ورزشگاه ببرند و یا صُدور مُجوز برای مُسافرت کسی را ساده تر سازند. همه کوششهای آنها برای جلب رضایت و قانع کردن رُقبا عقیم مانده است و چنین می نماید نارضایتی و نااُمیدی ناشی از این امر همان دلیلی باشد که خانُم مولاوردی را به بازی رو باز کشانده باشد.

پایوران دولت حُجت الاسلام حسن روحانی در حالی سوگند می خورند قصد تغییر قانون موجود را ندارند که باند حاکم چند گام جلو تر از آنها حرکت کرده و در حال تدوین قوانین تازه ای برای پایمالی حُقوق زنان و چیدن دسیسه های بیشتری علیه آنان است.

مجلس مُلاها در این راستا هفته گذشته کُلیات طرح "جمعیت و تعالی خانواده" را که براساس آن به بهانه افزایش جمعیت، محدودیتهای گُسترده تری بر حق اشتغال و تحصیل زنان اعمال می شود را به تصویب رساند.

صحنه ای که خانم مولاوردی به تصویر کشیده و واقعیت جاری و مجلس مُلاها نیز زیر آن را مُستند می سازد، گویای جهتگیری و توانایی سیاست "اعتدالی" نشستن بین دو صندلی است. گُنجایش این سیاست از مرز اعلام رفُرمهای ساختگی که حتی آنها نیز به دُنیای تبعیض گرا و زن ستیز جمهوری اسلامی پا نمی گذارند، فراتر نمی رود. تغییر همچنان در کف خود زنان است.

Friday, 6 November 2015


شنبه 16 آبان 
پیام کوشندگان کارگری بر مزار رفیق کوروش بخشنده: راهت ادامه خواهد یافت
لیلا جدیدی
روز جمعه ١٥ آبان، رفیق کوروش بخشنده، یکی از فعالان و مبارزان پایدار و پر سابقه کارگری، عضو کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری و کوشنده پیگیر و خستگی ناپذیر ایجاد تشکل سراسری کارگری، پس از سالها سختی، بازداشت، اسارت، فشار روحی و جسمی بر اثر سکته قلبی درگذشت. یاران او در مراسم خاکسپاری این کارگر و سازمان دهنده مبارز، پیام خود را آشکارا به سرکوبگران امنیتی رژیم که بخشی از سیستم ضد کارگری جمهوری اسلامی هستند رساندند: "راهت را ادامه می دهیم".

رفیق کوروش نه تنها پیشگام و پیشقدم در فعالیتها و اعتراضات کارگری برای احقاق حق خود و آنان بود، بلکه با ارتباط گیری، خبر رسانی و انتقال تجربیات اعتراضات کارگری و خبرهای داخل زندانها به ویژه در شهرهای کردستان، پلی میان بخشهای گوناگون و کوشندگان کارگری ایجاد کرده بود. او به خاطر شخصیت انقلابی و توان مبارزاتی و صداقتش، جوانان پرشور و عدالت خواه را به جنبش کارگری جذب کرده بود. کوروش در سازماندهی اعتراضات اول ماه مه، هشت مارس، جنبش کوبانی، اعدام فرزاد کمانگر و اکسیونهای اعتراضی دیگر فعالانه تلاش می کرد و به همین دلیل هم بارها به اسارت کشیده شد.

دستگاه های اطلاعاتی به کمک قوه قضاییه رژیم به سرکوب و فشار فعالان کارگری همچنان ادامه می دهند. شاهرخ زمانی بر اثر همین فشارها جان از دست داد. بهنام ابراهیم زاده محرومیت مجدد گرفت، محمود صالحی به 9 سال حبس تعزیری و رسول بداقی به سه سال زندان مجدد محکوم شد. این نمونه ها و بسیاری دیگر همگی اقدامات سیستماتیکی هستند که جمهوری اسلامی در هراس از اوج گیری اعتراضات به حق کارگران، علیه فعالان و پیشروان آنها صورت می دهد.

در مراسم به خاکسپاری این رفیق مبارز و پایدار، صدها نفر از مردم مبارز شهر سنندج، فعالان کارگری و مدافعان عدالت و برابری و همچنین خانواده او شرکت داشتند. رفقای وی با در دست داشتن پرچم سرخ، پرچم مبارزان سوسیالیست، یک دقیقه سکوت و خواندن سرود انترناسیونال اعلام کردند که شجاعت و فداکارهایهای او را قدر می دانند و راهش را پی خواهند گرفت.

درود بر رفیق کوروش بخشنده ، راهش پر رهرو

Thursday, 5 November 2015


آدینه 15 آبان 
قدرتنمایی پوشالی ولی فقیه علیه ناراضیان
زینت میرهاشمی
به دنبال نوشیدن زهر اتمی، «نفوذی» به «فتنه» اضافه شد. دستگیریهای گسترده روزنامه نگاران که در رسانه های اجازه دار کار می کردند و متهم کردن آنها به نفوذی، نشان دهنده فقدان ظرفیت و توان ولی فقیه و سپاه پاسداران برای تحمل کوچکترین مخالفت است. خامنه ای پس از «نرمش قهرمانانه» که در حقیقت عقب نشینی در مقابل قدرتمداران بود، اکنون از تبدیل شکاف در هرم قدرت به دو قطبی شدن قدرت و امکان بازشدن فضای سیاسی اجتماعی به شدت در هراس است.
حرفهای انصار، دلواپسان و ذوب شدگان در ولایت، در روزهای پیش، همزمان با قطعی شدن برجام و آغاز اجرای آن، نشانه هراس ولی فقیه از چگونگیِ مدیریت لرزه های زهر اتمی است. رژیمی که بیش از سه دهه با شعار «مرگ بر آمریکا» به خاورمیانه و شمال آفریقا تروریسم و بنیادگرایی صادر کرده و از میان ناراضیان این کشورها عضوگیری کرده است، اکنون که در عمل مشغول مذاکره با آمریکا است، دامنه تاثیر شعار مرگ بر آمریکا را روز به روز محدود تر می بیند. خامنه ای می خواهد هزینه زهر هسته ای و عقب نشینی اش را با موشک باران کمپ لیبرتی، اعدامهای گسترده، دستگیری و شکنجه فعالان اجتماعی و روزنامه نگاران پرداخت کند.
خامنه ای موضوع «نفوذ» را سَرِ زبان ایادی خود انداخت و سپاه پاسداران از دستگیری اعضای یک شبکه «چند لایه» «نفوذی» خبر داد. اعلام دستگیریها از تلویزیون رسمی رژیم و از طرف ماموران اطلاعات سپاه، پیام مشخص و عیان سرکوب و ایجاد رعب است. می خواهند بگویند کسی حق ندارد از برنامه هسته ای، چرایی میلیاردها دلار هزینه و چرایی نوشیدن جام زهر سوال کند و یا مطلبی بنویسد. می خواهند بگویند کسی حق ندارد انتظار کوچکترین گشایش داشته باشد. دیکتاتورها همیشه در مقابل قدرتمندان ضعف نشان می دهند و برای خاموش کردن صدای ناراضیان به زور متوسل می شوند. این سرکوبگری و قدرتنمایی پوشالی هم در لیبرتی و هم زندانهای ایران و در مورد زندانیان سیاسی و روزنامه نگاران به شدت محکوم است.
در رویدادی دیگر رئیس سازمان زندانهای، روز پنجشنبه ، از ورود سالانه 500 هزار نفر به زندانهای کشور و 15 میلیون ورود پرونده به دستگاه قضایی خبر داد. وی گفت «بیش از 70 تا 75 درصد زندانیان کسانی هستند که دارای مشکلات اقتصادی بوده و بیشتر آنان از قشر محروم و بدهکار هستند.» (منبع ایسنا پنجشنبه 14 آبان)
از طرف دیگر، بر اساس خبر ایلنا، ریس سازمان زندانهای کشور از ساخت 4 زندان جدید در استان مازندران خبر داد. وی کمبود جا برای زندانیان را یک معضل زندانهای کشور دانست. حرفهای وی تاکیدی بر فقیرانه شدن زندانهای عادی و گسترش زندانها همراه با گسترش فقر و تنگدستی است. 

Tuesday, 3 November 2015


چهارشنبه 13 آبان 
کُلاه شرعی بر سر "یوم الله"
منصور امان
زیر پرتو نورافکن باختهای کلان هسته ای و منطقه ای، رنگ و لعاب معرکه سالانه رژیم مُلاها علیه آمریکا نیز رنگ می بازد. بُن بست ناشی از فروپاشی گام به گام استراتژی بقای "نظام"، بیش از همه در سردرگُمی پیرامون برگُزاری این نمایش آشکار شده است.

در حالی که باند حاکم به شدت به برپا شدن پُر سروصدای معرکه مزبور برای مصرف تبلیغاتی در داخل و خارج نیازمند است، اما در عمل توانایی حمل ناهمگونیهای آن با روند سیاسی موجود در هر دو پهنه را ندارد.

برگزاری نمایش در برابر سفارت "شیطان بُزُرگ"، یک نماد مُهم از سیاستی است که با دستاویز آمریکا ستیزی، پایه های قُدرت رژیم ولایت فقیه را خشت گذاری کرده است. رویکرد دُشمنانه "نظام" به آمریکا اگر چه کارکردی سیاسی دارد، اما درونمایه ای ایدیولوژیک نیز یافته است که به سبب خاستگاه ارتجاعی و واپس گرایانه این مرزبندی، در فُرم بُنیادگرایی اسلامی نمایان می شود.

برای یک دوره طولانی، بُنیادگرایی اسلامی چراغ راهنمای سیاست خارجی جمهوری اسلامی و بستر آن برای جذب و استخدام عقب مانده و مُخرب ترین نیروهای اجتماعی به منظور ایجاد عقبه استراتژیک و بعدها "هلال شیعی" بوده است.

اینک پس از وین هسته ای و سوری، فرش از زیر پای این استراتژی کشیده شده و تمام کسانی که روی آن جا گرفته بودند، از سرکرده تا پیاده نظام، تعادُل خود را از دست داده اند، بدون آنکه جایگُزین و یا دستگیره ای برای ثبات بخشیدن به خود در این پروسه در اختیار داشته باشند.

از این رو در چنین شرایطی که ظاهر می بایست یک معرکه خیابانی ضد آمریکایی فشار معقولی برای وانمود کردن تحرُک در گاری به گل فرو رفته "نظام" باشد، مُهمترین تلاش لمس پذیر در این راستا، هیاهو و تمرکُز بر محورهای درگیری درونی در دستگاه حاکم است.

باند ولی فقیه پرچم "مُقابله با نُفوذ" را به دست گرفته و در حالی راهی سفارت آمریکا شده که جناح میانه حُکومت را بر سیبل هدف نشانده است. با این وجود آشکار است که برجسته سازی "نُفوذ" فقط برای این مصرف صورت نمی گیرد، بلکه همچنین یک کُلاه شرعی برای کمرنگ سازی نمایش و پرهیز از صف آرایی تُند و تهاجُمی علیه آمریکا نیز هست.

آقای خامنه ای که بنا به اعتراف خویش از "زمان دولت قبل" در حال مُذاکره مخفیانه با آمریکا برای نجات از بُحران ماجراجویی هسته ای بوده است، امروز که به شرطهای کاخ سفید گردن گذاشته و "جام زهر" را سرکشیده، دایره محدودی برای مانور دارد. او و همدستانش فقط هنگام وراجی ضد آمریکایی می توانند دندانهای شان را نشان بدهند، هنگام عمل باید آن را در جیب بگذارند.

تنها سردرگُمی باند حاکم در برابر "یوم الله 13 آبان" نیست که مُعلق ماندن "نظام" بین گُذشته و حال را به نمایش گذاشته، دولت رسمی و قانونی آن نیز با کنار کشیدن خود از معرکه، این شکاف را به گونه برجسته تری آشکار می کند.

از این زاویه، نقش آفرینان مُثبت و منفی 13 آبان 94، فقط کاریکاتورهای بازیگران این روز - از هر قُماش - در 13 آبان 58 هستند.

Monday, 2 November 2015


سه شنبه 12 آبان 
زهر اتمی و بی تکلیفی شعار «مرگ بر امریکا»
زینت میرهاشمی
پاسدار محمد علی جعفری، سرکرده کل سپاه پاسداران در روز دوشنبه 11 آبان، در سمیناری انواع فتنه علیه رژیم را دوره بندی کرد. 192 مجلس نشین بیانیه ای در مورد ادامه شعار مرگ بر آمریکا منتشر کردند . و 20 مجلس نشین دیگر به روحانی در مورد سانتریفوزها تذکر دادند. منتجه این رویدادها، سیمای حکومت ورشکسته که در کابوس سرنگونی است را نشان می دهد.
سرکرده کل سپاه پاسداران روز دوشنبه 11 آیان در سمیناری به نام «دوران بزن و در رو تمام شده»، ضمن برملا کردن نگرانی اش از شرایط پس از برجام، به فواید داعش در منطقه برای جمهوری اسلامی تاکید کرد. وی اگر شهامت بیشتری می داشت، موهیت داعش را همطراز موهبت جنگ 8 ساله با عراق بیان می کرد. شاید هم در خفا و در اتاق فکر نیروهای سپاه قدس این موضوع مد نظر باشد.

اگرچه قبل از توافق وین هم چشم انداز جنگ خارجی بسیار بسیار ضعیف بود، اما نوشیدن جام زهر توسط ولی فقیه و کلید خوردن کاهش سانتریفوژها و... دیگر جایی برای حمله نظامی نمی گذارد که نام سمینار این چنین انتخاب شود. انتخاب این نام، برای حفظ فضای جنگی و اعلام تهدید دشمن خیالی است تا ماشین سرکوبی مردم از کار نیفتد. نگرانی پایوران رژیم با نام «فتنه چهارم» از جانب سرکرده کل سپاه پاسداران مطرح می شود. در حالی که کمر رژیم از «فتنه سوم» (قیامهای خیابانی سال 88 ) هنوز راست نشده، خیزشهای اجتماعی با تابلوی «فتنه چهارم» در مقابل سرکردگان سپاه قرار گرفته است.
پاسدار جعفری در رابطه با داعش گفت:«اگر داعش نبود، مردم منطقه، امت واحده اسلامی و مقاومت مردمی را فرا نمی گرفتند و وقتی دیدند فقط ایران به آنها کمک می کند، دلشان با مردم ایران یکی شد.» (فارس 11 آبان) این گفته نیت ولی فقیه در تولید خشونت، بحران و دخالت در منطقه را نشان می دهد.

با نزدیک شدن به روز 13 آبان، روز حمله به سفارت امریکا، 192 تن از مجلس نشینان در بیانیه ای دلواپسی خود را از بی تکلیفی شعار نمادین رژیم نشان دادند. آنها خواسته اند که در مراسم 13 آبان شعار «مرگ بر آمریکا» داده شود. در کنار این بیانیه روز یکشنبه رستورانی با تابلوی نمادین آمریکا به نام کنتاکی در تهران افتتاح و عکسهای صف طولانی مشتریان در زیر زرق و برق تابلو در رسانه های حکومتی منتشر شد.
سناریوی دلواپسان در روز دوشنبه 11 آبان با تذکر 20 مجلس نشین به حسن روحانی تکمیل شد. این 20 نفر در تذکری کتبی از حسن روحانی خواسته اند که «کاهش سانتریفوژها متوقف شود» و در همین روز عراقچی بر روند اجرایی شدن توافق تاکید کرد.