Tuesday, 29 September 2015


چهارشنبه 8 مهر 
سر مردُم بی کُلاه ماند؛ از جیب "خاتم الانبیا" به جیب "کیسون"
منصور امان
به تمام کسانی که می پنداشتند از منافع توافُق هسته ای بهره ای نیز نصیب اکثریت مردُم ایران خواهد شد، دولت آقای حسن روحانی درس تازه ای داده است. پس از فشُرده ماندن پنجه قهر و خشونت حُکومت بر گلوی تنفُس سیاسی جامعه و بی نصیب ماندن آن از "نرمش" خارجی، اکنون به تدریج اُفق چگونگی تقسیم سود اقتصادی توافُق نیز بدون حُضور جامعه و به زیان آن در حال پدیدار شدن است.

در یک خبر کوتاه و به خوبی پنهان شده در لابه لای رویدادهای دیگر، وزارت نفت اطلاع داده که قراردادی به ارزش یک میلیارد و 500 میلیون دُلار را با یک شرکت پیمانکاری "خُصوصی" برای "گاز رسانی به سیستان و بلوچستان" به امضا رسانده است.

واگذاری این قرارداد کلان به شرکت مزبور، آغاز جابجایی در ترتیب نشستن میهمانان بر سُفره نفت و ثروت ملی را مانیفسته می کند. تاکنون سپاه پاسداران از راه کارتل اقتصادی خود به نام "قرارگاه خاتم الانبیا"، انحصار پروژه های پُر منفعت گاز رسانی را در اختیار داشت. زیر عُنوان آشنای "گاز رسانی به سیستان و بلوچستان"، "خط لوله اهواز - دهگُلان" و یا "خط لوله صُلح"، تُفنگچیهای آیت الله خامنه ای قراردادهای گوناگونی در این رسته را به ارزش میلیاردها دُلار به کام کشیده اند.

سُر خوردن "خاتم الانبیا" به پایین سُفره نفت اما به معنای تغییر آداب و مناسک سُفره خانه نیست و هیچکس بهتر از شرکت "کیسون" (برنده خوشبخت قرارداد یک و نیم میلیارد دُلاری) این تغییر نیافتگی را نمادینه نمی کند.

کیسون جایگاه مزبور را فقط به دلیل تعلُق داشتن به بخش دیگری از حُکومت، باند آقای رفسنجانی، و - همچون "قرارگاه خاتم الانبیا" - بسته بودن ناف حیات آن به رانت قُدرت کسب نمی کند. شرکت مزبور همچنین به دلیل شُهرت ویژه ای که در چپاول شاغلان اش و کسب سود به وسیله لگدمال کردن بدیهی ترین حُقوق آنها به دست آورده، پا برجایی قواعد ناعادلانه و خشن بازی قُدرت و ثروت را به گونه عُریان به رُخ جامعه می کشد.

آخرین بار در اُردیبهشت ماه سال جاری، شرکت کیسون برای زهرچشم گرفتن از صدها کارگر پروژه متروی اهواز که به پرداخت نشدن چهارماهه دستمُزد خود اعتراض کرده بودند، 150 نفر از آنها را از کار اخراج کرد. پیشتر، شرکت مزبور تلاش کرده بود با استخدام اعتصاب شکن، مُعرفی نمایندگان و فعالان کارگران به دستگاه های امنیتی و حتی برقراری ممنوعیت مُصاحبه، سرقت دسترنج شاعلانش را زیر فرش جارو کند.

سال گذشته نیز این بُنگاه رانت خوار پس از آنکه شش ماه تمام، دستمُزد 4800 کارگر شاغل در یک پروژه دیگر خود در شهرک پرند را نپرداخت، دست به اخراج 1200 تن از کارگران گُرسنه و مُعترض زد. کیسون علیه این کارگران نیز ابزار قهر "نظام" را به مدد طلبید و نیروی انتظامی و گارد ضد شورش را برای سرکوبی آنها بسیج کرد.

پروار کردن میلیاردی کیسون بعد از توافُق هسته ای، پیامی است که "دولت تدبیر و اُمید" ناخواسته برای اکثریت مردُم ایران ارسال کرده است: آنها نه از پایان تحریمهای بین المللی و نه از جابجایی کلید داران خزانه همگانی سهمی دارند، مگر آن که برآشوبند، درب غنیمتگاه "خودی"ها را از پاشنه بیرون بیاورند و سهم شان را مُطالبه کنند.

Monday, 28 September 2015


سه شنبه 7مهر 
حرفهای روحانی: تدبیر در شارلاتانیزم، امید به چپاولگران
زینت میرهاشمی
حسن روحانی روز دوشنبه 6 مهر، طی سخن پراکنی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک از فصل جدیدی در روابط ایران و جهان، حکومت اکثریت در یمن، سوریه و کمک به ریشه ‌کن کردن تروریسم دفاع کرد. نماینده خود خوانده «ملت» برای گران فروشی، وجودش در راس قوه اجرایی رژیم ولایت فقیه را نشانه «تعامل سازنده با جهان» اعلام کرد. او باردیگر خرافه «بُرد ـ بُرد» را پیش کشید تا عقب نشینی و نوشیدن جام زهر از جانب خامنه ای را پیروزی همه طرفها بنامد.
روحانی اما آگاهانه هیچ متد شناخته شده برای مشخص کردن اکثریت ارایه نداد. در حقیقت متد مورد نظر روحانی برای مشخص شدن اکثریت، همان شعبده بازی انتخاباتی است که سالها در ضد دمکراتیک ترین شکل در جمهوری اسلامی «مهندسی» می شود و هربار هم بدون هر گونه نظارت شناخته شده و مرسوم در جهان به آن زرورق «اکثریت» می چسبانند. روحانی می خواهد با همین متد، دیکتاتوری بشار اسد را نجات دهد. با چنین روشی البته هر شارلاتانی می تواند خود را مدافع حاکمیت اکثریت و حقوق اقلیت معرفی کند و نیاز چندانی به «تدبیر» برای «امید» دادن به چپاولگران جهان هم لازم نیست.
حرفهای روحانی در مورد مبارزه و ریشه کنی تروریسم با مثل دزدی که فریاد می زد آی دزد، آی دزد همخوانی دارد. رژیمی که صدها مورد عملیات تروریستی در مورد ایرانیان ساکن در خارج از کشور انجام داده، رژیمی که به نیروهای تروریستی شناخته شده به طور علنی و اعلام شده و یا به طور مخفی کمک می کند، رژیمی که بنیان گذارش فرمان قتل سلمان رشتی را داد، رژیمی که انفجار تروریستی در آرژانتین و لبنان را انجام داد، حتی اگر همه سران جهان به شمول آقایان اوباما، پوتین و نتان یاهو شهادت دهند که این رژیم دست از تروریسم برداشته، باید با تاکید بیشتر اعلام کرد که «اُم القُرای» بنیادگرایان و قلب و مغز تروریسم رژیم ایران است. 

Saturday, 26 September 2015


یکشنبه 5 مهر 
حضور نماینده رژیم تروریستی در سازمان ملل
زینت میرهاشمی
حضور حسن روحانی در نیویورک برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل متحد بسیار تاسف آور است. وی نه نماینده مردم ایران بلکه نماینده ولی فقیه در این مجمع خواهد بود. رویدادهای دو هفته اخیر مانند قتل شاهرخ زمانی در زندان و خودسوزی امید راشدی، رئیس امور اداری اتحادیه اصناف رامشیر اهواز جزو کوچکی از کارنامه جنایت رژیم طی بیش از سه دهه حکومت استبدادی است.
کارنامه پر از سرکوب و جنایت رژیم جمهوری اسلامی، حرفهای فریبکارانه حسن روحانی در روز شنبه 4 مهر در نیویورک را افشا می کند.

امید راشدی 36 ساله و دارای چند فرزند، در پی اعتراض به فساد اداری و اخراج از کار روز چهارشنبه اول مهر، دست به خودکشی زد. خودکشی اعتراضی به فقر و شرایط موجود بیش از هر هنگام افزایش یافته است. خودکشی کارگر دست فروش، یونس عساکره در برابر ساختمان شهرداری در فروردین ماه سال جاری یکی از نمونه های دلخراش آن است. در این شرایط سخن پراکنیهای حسن روحانی در مورد فقر و توسعه حرفهایی پوچ است.

حسن روحانی روز شنبه 4 مهر در نشست سران توسعه پایدار در نیویورک در باره «تروریسم و خشونت افراطی» سخن پراکنی کرد. در شرایطی که رژیم ایران به عنوان حامی و تغذیه کننده نیروهای تروریستی در منطقه توجه ها را به خود جلب کرده، روحانی از رسیدن به «صلح پایدار» در یمن و سوریه حرف زد. موضع وی در رابطه با سوریه و دیکتاتوری بشار اسد نافی هر گونه راه حل صلح آمیز در منطقه است.
روحانی رسیدن به صلح در سوریه را تقویت «دولت مرکزی» یعنی تقویت بشار اسد دیکتاتور دانست. بشار اسد خود مانع هر گونه صلح در سوریه است. رزیم ولایت فقیه هم به عنوان تغذیه کننده بشار اسد هیچگونه نقشی در دستیابی به صلح نخواهد داشت. سیاستهای استبداد مذهبی حاکم بر ایران در تولید تنش در منطقه با هدف جهان گشایی اسلامی، یکی از پارامترهای مهم در تولید و تکثیر نیروهای ارتجاعی مانند داعش و ... است. بر همین مبنا هر گونه سازشی با رژیم ولایت فقیه به ضرر صلح و موجب تقویت تروریسم و بنیادگرایی خواهد شد.
در نشست فوق، روحانی یک دروغ آشکار دیگر هم گفت. وی به دروغ اعلام کرد که دولت وی «رویکرد متوازن میان توسعه اقتصادی و حفاظت از محیط زیست تنظیم کرده است». وضعیت فلاکت بار محیط زیست و خشک شدن دریاچه های ایران آشکار است. دولت روحانی حتا تحمل فعالان محیط زیست را نداشته و معترضان را به زندان می اندازد.
حسن روحانی تلاش می کند برای ورود سرمایه داران آمریکایی و اروپایی به ایران چهره دیگری از رژیم ایران نشان دهد. اما وضعیت رژیم شکننده تر و بحرانی تر از آن است که بتواند امنیت برای سرمایه گذاری خارجی را امکان پذیر کند.

Friday, 25 September 2015


شنبه 4 مهر 
"خامنه ای حیا کن، عربستان را رها کن ... فکری به حال ما کن"
لیلا جدیدی
یک اکازیون تازه برای شیادی خامنه ای و دار و دسته اش پیش آمده تا با سوواستفاده از مذهب و یک تراژدی انسانی، با عربستان در رقابتهای منطقه ای و به ویژه یمن تصفیه حساب کند.

1300 زائر هنگام انجام مراسم مذهبی در منا به علت ازدحام جمعیت جان باختند. خامنه ای و کارگزارانش از این فرصت سود جسته و با پنهان کردن دستان خود که آغشته به خون مردم ایران است، به رقص و پایکوبی به خاطر عدم "مسوولیت" و "مدیریت" عربستان سعودی پرداخته اند

علی خامنه ‌ای به عربستان به خاطر "مدیریت غلط و اقدامهای ناشایسته" حمله برده و با اعلام سه روز عزای عمومی، دست به معرکه گیری زد تا شاید آبرویی برای خود بیابد. رییس جمهور وی نیز با ژستی که نشان دهد بسیار تحت تاثیر قرار گرفته، دستور تشکیل جلسه فوق ‌العاده هیات دولت برای "بررسی حادثه" را داد.

شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی نیز طی اطلاعیه ای از "ملت داغدار و عزادار، شهید پرور و سلحشور ایران اسلامی" خواست در یک تظاهرات دولتی علیه عربستان "حضور حماسی" داشته باشند و به خاطر اینکه "رژیم بی کفایت و متزلزل آل سعود از صنعا تا منا مسلمانان را می کشد" فریاد بزنند.

سپس، هر کس دیگر که حق حرف زدن و اظهار نظر داشت نیز روضه "مدیریت – مسوولیت" خواند. اما یک نکته آشکار و مهم را کسی از یاد نمی برد.

هزاران نفر از مردم ایران در جنگ خانمانسوزی که خمینی آن را "بهترین نعمت" خواند، جان باختند، هزاران نفر در سالهای بعد از آن دسته دسته اعدام شدند، از دهه 60 و کشتارهای زندانیان سیاسی تا فقر، بیخانمانی، عدم دسترسی به بهداشت و درمان که باعث مرگ هزاران نفر انسان ایرانی شده است، آلودگی هوا و مرگهای ناشی از آن، اعدام صدها نفر تنها در یکسال اخیر و... آیا هیچیک "مدیریت" شد و یا کسی "مسوولیت" به گردن گرفت؟ هیچ رهبر و رییس جمهوری مسوولیت خراب شدن سقفهای گلی بر سر مردم زلزله زده بم و آذربایجان و غیره را پذیرفت؟

از مدیریت خامنه ای و اعوان و انصارش نیز همین بس که در کشور ما بنا بر آمارهای رسمی رژیم، روزانه 55 نفر در اثر تصادفات ناشی از نبود جاده استاندارد جان خود را از دست می دهند. به گزارش سازمان صلیب سرخ جهانی تنها در سال ۹۲، ۱۷ هزار و ۹۹۴ تن و یکسال بعد، در سال ۹۳، ۴۹ هزار و ۸۶۶ تن در اثر تصادفهای جاده ای ایران کشته شده اند. به این ترتیب، رژیم تحت ولایت علی خامنه ای رکورد جهانی بیشترین کشته ها در تصادف را در اختیار دارد. به گزارش یونیسف تعداد تصادفات در ایران 20 بار بیشتر از بقیه جهان است.

رژیم برای کشته شدگان عربستان اشک تمساح می ریزد، اما در برابر 200 هزار نفر از مردم سوریه که با حمایت همه جانبه از اسد خون شان را ریخته، "مسوولیت" حس نمی کند. این لیست طولانی است.

شارلاتانیسم خامنه ای کسی را فریب نمی دهد، این واقعیت را مردم کوچه و بازار و کاربران شبکه های اجتماعی با این پیام به او حالی کرده اند: "خامنه ای حیا کن، عربستان را رها کن ... فکری به حال ما کن!"

Thursday, 24 September 2015


آدینه 3 مهر 
موج تازه سرکوب؛ کُلاه شان را چسبیده اند تا باد تحولات نبرد
منصور امان
تهدیدها و عربده جویی باند حاکم جمهوری اسلامی پیرامون "نُفوذ دشمن"، ابعاد عملیاتی مُشخص تری به خود می گیرد. همه نشانه ها بیانگر آن است که باند ولی فقیه با دستیاری "دولت تدبیر و اُمید"، علیه جامعه شمشیر از رو بسته و با تمام توانی که در خود می جوید، به بخشها و لایه های فعال آن یورش آورده است.

در مرکز تهاجُم حُکومت نیروهایی قرار دارند که حُکومت گمان می برد امکان عملی و یا توانایی بالفعل ایجاد بستر برای طرح مُطالبات و اعتراضهای موجود در جامعه و هدایت آنها را دارند. طرحهای سرکوبی که بر این مبنا شکل می گیرد، چه به دلیل ژرفای هراس "نظام" از شرایط پسا "جام زهر" و چه به خاطر گُستره نارضایتیها و خواستهای طبقات و اقشار گوناگون، می تواند ابعاد بی پیشینه ای بیابد.

دستگیری زنجیره ای کوشندگان صنفی و سیاسی، قتل و اعدام زندانیان سیاسی، پرونده سازی و مُحاکمه دوباره فعالان در بند و صُدور احکام ستمگرانه، نمودهای برجسته این سیاست هستند که به گونه روشن نقشه دار بودن و سازمانیافتگی تبهکاریهای مُنفرد حُکومتی را آشکار می سازند.

لشکرکشی در داخل، قُطب مُقابل عقب نشینی در خارج است. به همان میزان که حُکومت در باتلاق پیامدهای شکست استراتژی هسته ای خود فرو می رود، با شدت و تشنُج بیشتری به جامعه چنگ و دندان نشان می دهد. "نظام" در همان حال که می کوشد آثار این شکست بر قُدرت سیاسی را در دایره کشمکش باندهای "خودی" محدود نگه دارد و مُطالبات مدنی جامعه را در این چارچوب کانالیزه و مُدیریت کند، همزمان، با کُلیه ابزار و شیوه های مُتعارف و غیر مُتعارف به جنگ فاکتورهایی می رود که می توانند این رویا را نقش برآب سازند.

جناح میانه حُکومت در این تهاجُم جنایتکارانه شریک رُقبای خود است، زیرا نه تنها هیچ نفعی در "گُشایش فضا" - وعده انتخاباتی آقای روحانی – ندارد، بلکه آن را سدی در برابر پروژه سفت کردن پای خود در قُدرت می بیند.

خیالپردازیهای حاکمان کشور که با اقدامات جُنون آمیز برای عملی ساختن آنها تکمیل می شود، محصول یک عقب نشینی پریشان و افتادن به تله ناهمگونیهای ساختاری – ایدیولوژیک "نظام" با شرایط پس از آن است.

در برابر تهاجُم باندهای حُکومتی باید هوشیار بود و همزمان دانست که تاخت و تاز حاکمان مُتفرق جمهوری اسلامی رنگی از حرکت مُقتدرانه در جهت ثبات بخشی به جان پناهشان ندارد؛ آنها فقط کُلاه شان را چسبیده اند تا باد تحولات نبرد.

Tuesday, 22 September 2015


چهارشنبه اول مهر 
آمانو، آیت الله و کُمیسیون ویژه اش را زیر گرفت
منصور امان
با بازدید دبیرکُل و بازرسان آژانس از مُجتمع نظامی پارچین، نه فقط خط قرمزهای نمایشی که آیت الله خامنه ای در گذشته کشیده، بلکه خیمه شب بازی کُنونی زیرمجموعه اش علیه توافُق هسته ای نیز به مضحکه بدل شده است.

زمان کوتاهی پس از رسمیت یافتن توافُق وین در آمریکا، رژیم مُلاها اجرای تعهُدات خود را آغاز کرد و به این ترتیب پروسه عقب نشینی را به گونه رسمی به جریان انداخت. اجرای توافُق در حالی صورت می گیرد که نزدیکان آقای خامنه ای در کُمیسیون ویژه مجلس هنوز در حال بررسی و مُشاجره پیرامون تصویب یا رد آن هستند. این دسته ی نگون بخت پس از آن گرد هم آمد که "رهبر" تاکید کرد "متن در مسیر قانونی پیش بینی شده تصویب شود" و کمی بعد با آب و تاب بیشتر فرمان داد: "به نظر ما مصلحت نیست که مجلس را کنار بگذاریم... باید مجلس وارد شود."

اینک با آغاز به اجرا گذاشتن تضمینهای سپرده شده به طرفهای خارجی، "مقام مُعظم" بدون هیچگونه اخطار یا توصیه ای، بازرسان "مسیر پیش بینی شده" را به مترسکهای حاشیه آن تبدیل کرده است. "دلواپسان" جمهوریخواه در آمریکا دستکم این شانس را داشتند که نزاع امتیاز گیری را به آخر ببرند و در این نُقطه با شکستی قابل فروش و آبرومندانه از "کُمیسیون" بیرون بیایند.

با این حال "دلواپسان" ولایت می توانند به خود دلداری دهند که در قرار گرفتن در این وضعیت ناخوشایند تنها نیستند. آقای خامنه ای هم با باز کردن درب پارچین به روی دبیرکُل و بازرسان آژانس، چند نمونه تازه به کُلکسیون سُخنان نسنجیده و بی پُشتوانه ای افزوده است که بر زبان می آورد تا پروسه شتابان رویدادها آن را به کنار جارو کند و گوینده را چونان لافزنی خُرد و پُرچانه بر جای گذارد.

او پیشتر شرط راستی آزمایی توسط آژانس را "حرف نامعقول" خوانده بود و همچنین تاکید داشت: "ما با موکول کردن اجرای تعهُدات طرف مُقابل به گُزارش آژانس مُخالفیم."

اندکی بعد او سینه جلو داد: "اجازه بازرسی از مراکز نظامی و مُصاحبه با دانشمندان هسته ای مُطلقا داده نمی شود."

دامنه اعتبار هیچکُدام از این مواضع، فراتر از فاصله گوینده با میکروفون نرفته است. "نظام" پذیرفته که بدون تایید آژانس توافُقی در کار نیست، به بازدید از مراکز نظامی گردن گذاشته و "مُصاحبه" با "دانشمندان هسته ای" را هم قورت داده است.

آشُفتگی باند ولی فقیه در تنظیم خود با "برجام"، بیش از همه گویای بهم ریختگی "نظام" در برخورد با آن است. رویکرد دوگانه باند حاکم به توافُق هسته ای که از یکطرف برای نجات خود در کوتاه مُدت بدان نیاز دارد و از طرف دیگر آن را عامل هلاکت در دراز مُدت می داند، امکان عقب نشینی مُنظم را از حُکومت در مجموع سلب کرده است. مُستقیم ترین نتیجه این دوگانگی، دُچار شدن به سرگیجه در نگاه به رویدادها و زیر گرفته شدن پیاپی توسط تحولات است؛ اتفاقی که این بار آقای آمانو برای آیت الله و کُمیسیون ویژه اش رقم زد.

Saturday, 12 September 2015


یکشنبه 22 شهریور 
خروج الماس برای خلیفه ارتجاع
زینت میرهاشمی
افشای قطره ای دزدیهای کارگزاران دولت احمدی نژاد، مجلس نشینان و وابستگان حکومتی، تیترهای روزی نامه های حکومتی را به گونه ای مزین می کند که گویا احمدی نژاد، این کوتوله سیاسی، آنچنان قدرت داشته که قادر بوده همه مصیبتهای اقتصادی را با اراده خودش بر مردم ایران تحمیل کند. نورافکنان به تاریکخانه اشباح به دلیل اشتراک در منافع از تاباندن نور به بیت خامنه ای که نقش اساسی خامنه ای را نمایان می کند، خودداری می کنند.
آمار ارائه شده از برخی نهادهای حکومتی در رابطه با درآمد بی سابقه نفت در زمان احمدی نژاد و بالا رفتن حجم واردات کالاهای غیر ضروری در زمان تحریم، همراه با رشوه خواری و دزدیهای کلان، گوشه هایی از جنایتی است که خامنه ای در مورد اقتصاد ایران کرده است. ارائه این آمار با هدف تقویت دولت روحانی و نقش ناجی دادن به روحانی، هر چه بیشتر گنداب فساد حکومتی به رهبری ولی فقیه را به هم می زند.
خبرگزاری حکومتی ایلنا، شنبه 21 شهریور، آماری از ورود کالاهای غیر ضرور در سال 89 منتشر کرده است. بر طبق این گزارش در آن سال از تیغ سلمانی، مداد تراش تا کفگیر وارد کشور شده است. ایلنا ورود 11 هزار و 536 تن وان حمام و روشویی، 2184 تن ملافه و 2281 تن بیل را برجسته کرده است. در این میان کتابهای قران، چادر مشکی، بیل و کلنگ و ... وارد شده از چین را باید اضافه کرد.
در لیست منتشر شده ایلنا در 18 شهریور، ورود 6 تن الاغ هم ذکر شده است.

حسن روحانی در روز شنبه 21 شهریور مخالفان برجام را تهدید کرد و گفت که نخواهد گذاشت «عده ای افراطی بخواهند به امید این ملت ضربه بزنند.» منظور روحانی ضربه به امیدی است که وی با وعده های دوران پسا تحریم برای ماندگاری حکومت ساخته است. «تدبیر» روحانی و باند او به میزانی است که روابط خارجی را با نیازهای خامنه ای همآهنگ کنند و وقتی مساله اقتصاد و حقوق مردم مطرح می شود، توان و جربزه مقابله با خامنه ای را ندارند. سخن پراکنی روحانی در روز شنبه 21 شهریور از یک سو بر نظر مثبت خامنه ای بر توافق وین مهر تاکید گذاشت و از سویی دیگر همراه با بگو مگو ها بر سر نحوه انتخابات، هندوانه ای هم زیر بغل «رهبر» گذاشت.

روحانی تولید و فروش آزادانه نفت به هر کس و هر میزان را از دستاوردهای «شکستن زنجیرها» و «توافق پر افتخار» دولت خود دانست. وی گفت که الماس گرانبها به دلیل اشتباهات در چاه افتاده و تلاش دولت وی این است که «با هدایتهای رهبر معظم انقلاب اسلامی این الماس را از چاه خارج کند و امروز دنیا درخشش این الماس را به وضوح می بیند و ملت ایران به آن افتخار می کند.». پر واضح است اگر اوضاع بر همین روال پیش رود و خامنه ای بر الماس مورد نظر روحانی حکمفرمایی کند، آمار کالاهای وارداتی غیر ضرور و قدرت برادران قاچاقچی در ورود این گونه کالاها افزایش خواهد یافت و بدیهی است که دولت روحانی هرگز نمی خواهد و نمی تواند که به تاریکخانه خامنه ای و بیت او نور تابانده شود.
 

Friday, 11 September 2015


شنبه 21 شهریور 
ضیافت بر سر مزار "حق مسلم" و "خط قرمز"ها
لیلا جدیدی
با پیروزی دمکراتهای آمریکایی (موافق برجام) بر جمهوریخواهان مخالف، بار دیگر رمالهای رژیم از هر جناح و باند و دسته با پررویی تمام، ضمن جشن و پایکوبی بر سر مزار "حق مسلم" و "خط قرمز"های خود، گنده گوییهای قابل توجهی کرده اند. آنها در واکنش به این رویداد ادعا می کنند که با توانمندی خود غرب را به پای میز مذاکره آورده و پیروز شدند.
سخنگوی وزارت خارجه مرضیه افخم ادعا می کند، دولت آمریکا با پذیرش شکست و ناکامی تحریمها، ناگزیر به عقب نشینی از خواسته اصلی خود در مذاکرات شد و در نهایت هم به رفع تحریمها تن داد و هم حق غنی سازی هسته ای ایران را پذیرفت.

غلامعلی جعفرزاده، یک نماینده اصولگرای مجلس ارتجاع با اعتراف به اینکه برنامه هسته مخارج سنگینی در بر داشته، ادعا می کند که آمریکاییها مجبور شده اند پای میز مذاکره بیایند و سرانجام به رژیم باج دادند.

اما اقتدار جمهوری اسلامی و باج دهی غرب را می توان از این زاویه ارزیابی کرد که از مدتها پیش علاوه بر تلاشهای پنهان و نهان و صرف مخارج سنگین و تلاشها برای پای میز مذاکره نگه داشتن 6 کشور، در همین اواخر لابیهای رژیم از هر گوشه و کنار و با هر شکل و شمایل دوره افتاده بودند تا دمکراتهای آمریکایی نگذارند این برنامه به مجلس سنا برای رای گیری راه یابد.

از جمله لابیهایی که در جوار لابی بدنام رژیم موسوم به "نایاک" و فعالیتهای "صلح طلبانه" آن فعال بود، از حسین موسویان، عضو تیم مذاکره‌ کننده هسته ‌ای در دولت خاتمی می توان یاد کرد. وی در یک معرکه گیری هسته‌ ای در دانشگاه جورج واشنگتن آمریکا در روز رای ‌گیری سنای این کشور، با 12 دلیل برای حمایت کنگره آمریکا از توافق هسته ‌ای پافشاری کرد. تنها دو دلیل آن شامل "منتفی شدن هرگونه احتمال ساخت بمب با اجرای این توافق" و "حداکثر مکانیسمهای شفافیت و راستی آزمایی در این برنامه" می باشد.

همه اینها در حالی بود که خامنه ای در شوق و دلواپسی می گفت که دشمنان آمریکایی در حال رفتار دوگانه هستند و برخی لبخند می زنند و برخی در حال تهیه مصوبه علیه جمهوری اسلامی هستند.

این تنها باراک اوباما نیست که به لطف جمهوری اسلامی توانست با کوتاه کردن دست رژیم از سلاح هسته ای نام خود را پیش از پایان ریاست جمهوری اش در تاریخ کشورش ثبت کند، بلکه به طور متقابل حکومت ولایت فقیه هم با نوشیدن زهری که تمایل دارد آن را اکسیر زندگی وانمود کند، به صف ورشکستگان تاریخی پیوست.

Thursday, 10 September 2015


آدینه 20 شهریور 
دسته گُل رفسنجانی در سطل زُباله خامنه ای
منصور امان
باند حاکم از زبان سُخنگویش، آقای خامنه ای، عزم خود بر "مُهندسی انتخابات" را با هدف تعیین توازُن در مجلس شورای اسلامی و قبضه کردن مجلس خبرگان رهبری به نمایش گذاشته است.

همانگونه که انتظار می رفت، آیت الله خامنه ای در واکُنش به انتقادهای جناح رقیب از نظارت استصوابی شورای نگهبان، بدون اما و اگر به دفاع از اُرگان زیر دست خود برای "مُهندسی انتخابات" برخاست و بر جایگاه بی بدیل آن در ساختار "نظام" تاکید ورزید.

رهبر باند ولی فقیه که به طور معمول ترجیح می دهد از بیان نقشه و رویکرد واقعی خود پرهیز کند، با حمله مُستقیم به مواضع آقایان رفسنجانی و روحانی، اهمیت و حساسیتی که جدال دسته بندیهای قُدرت در دوران "نرمش قهرمانانه" و شکست هسته ای یافته را آشکار ساخت.

وی در این راستا، تفسیر حُجت الاسلام حسن روحانی از نقش نظارتی شورای نگهبان را "حرف بی منطق" نامید و به وی یادآور شد که حذف نامزدهای رقیب و چینش اُرگانهای انتخابی را "حق قانونی، منطقی و عقلی" شورای نگهبان و به زبان روشن تر، حق خود می داند.

وی سپس دسته گُلی را که آقای رفسنجانی به مُناسبتهای گوناگون به وی به دلیل اشاره به "حق اُلناس" تقدیم می کند، به سطل زُباله افکند و برای رفع سووتفاهُم از منظورش از عبارت مزبور، آن را با رُسواترین مثالی که می توانست بیاورد، یعنی تقلُب انتخاباتی 88 مُستند کرد.

آیت الله خامنه ای تن دادن به ریاست جمهوری آقای روحانی در چارچوب عقب نشینی خارجی را شیادانه احترام به آرای مردم و "حق اُلناس" نامیده بود. آقای رفسنجانی از آن پس همواره تلاش کرده است از یکسو با ریسمان بافته شده توسُط خود "مقام مُعظم"، اشتهای قُدرت او را لگام زند و از سوی دیگر، شکل گیری یک تغییر سیاست در برخورد "نظام" به آرا و نظرات مردُم را به جامعه بباوراند.

حال آقای خامنه ای هر دوی این توهُمات را به کنار زده و به جناح رقیب نشان داده که هر روز نوروز نیست و "حق اُلناس" یک حراج دایمی برای تقسیم سهم به شمار نمی رود. او به این وسیله همچنین به رُقبایش خاطرنشان می کند که سازش هسته ای خارجی را به مفهوم عقب نشینی داخلی نپندارند و وی خیال ندارد ابزارهای اعمال قُدرت مُستبدانه ولایت فقیه مانند شورای نگهبان و نظارت استصوابی را چونان سانتریفیوژهای نطنز و فُردو واگذار کند.

اگر چه آیت الله خامنه ای از در گرفتن زودرس جدال بر سر بُرش کیک قُدرت ابراز ناخُرسندی کرده، اما خود او با پرداختن بدان و جبهه گیری تهاجُمی نشان داده که دینامیسم "نرمش قهرمانانه" با چاشنی "جام زهر"، از طریق این تسمه انتقال، راه خود در دستگاه قُدرت را یافته است.

Tuesday, 8 September 2015


چهارشنبه 18 شهریور 
تراژدی آوارگان سوری، حال نوبت جام زهر منطقه ای است
منصور امان
همزمان با جاری شدن سیل شهروندان آواره شده سوری به اُروپا، رژیم جمهوری اسلامی و مُداخله ویرانگر آن در این دو کشور هر چه بیشتر زیر ذره بین بین المللی قرار می گیرد.

رییس جمهور تُرکیه، کشوری که گذرگاه اکثریت آوارگان به اُروپا به شُمار می رود و خود نزدیک به دو میلیون پناهنده سوری را اُسکان داده، روز دوشنبه رژیمهای جمهوری اسلامی و روسیه را مسوول بُحران انسانی سوریه معرفی کرد. آقای اردوغان این دو رژیم را مُتهم کرد که با پول و اسلحه، به بشار اسد در ایجاد این شرایط یاری می رسانند.

در یک واکُنش دیگر، رییس دولت اسکاتلند، آقای نیکُلا استروژن، خواهان مُشارکت جمهوری اسلامی در "حل بُحران مُهاجرت در اُروپا" شد. این فراخوان مُشترکی است که کُلیه دیپلُماتها و پایوران اُروپایی که در روزهای اخیر به تهران سفر می کنند، به میزبانان خود مُنتقل می کنند. فشار سیاسی مزبور و گُنجاندن آن در دستور مُذاکره، می تواند دلیل اجبار پایوران جمهوری اسلامی را به توضیح پیاپی موضع خود در مورد سوریه در همه دیدارهای مقامات اُروپایی توضیح دهد.

میزان فشاری که رژیم مُلاها از این جانب مُتحمل می شود را می توان از واکُنش عصبی وزیر خارجه "رهبر" و نیز وزیر خارجه دولت دریافت. اولی (آقای ولایتی) مُشت بر میز کوبیده: "کشورهای اُروپایی بابت پذیرش چند صد هزار پناهجوی سوری قشقرق راه انداخته اند" و دُوُمی (آقای ظریف) در دیدار با نخُست وزیر جمهوری چک پرخاش کرده: "برخی کشورها به خاطر چند ده آواره جنجال می کنند"

سازمان ملل در آخرین گُزارش خود پیرامون بُحران سوریه، از آواره شدن 11 میلیون شهروند سوری خبر داده است. بیش از چهار میلیون نفر از این جمع به از طریق کشورهای همسایه از سوریه خارج شده و 7 میلیون نفر نیز در داخل سوریه مجبور به ترک خانه و کاشانه خود گردیده اند که اکثریت آنها در صف انتظار برای فرار از جهنم برپا شده توسُط بشار اسد و مُتحدانش هستند.

مُهاجرت و آوارگی بیش از یک سوم جمعیت سوریه، بیانگر آن است که جنگ کثیف آقای خامنه ای در این کشور، پیش از همه جنگی علیه شهروندان غیرنظامی و مدنیت این کشور است؛ یک تبهکاری دولتی که با هر روز ادامه یافتن آن، سویه های جنایتکارانه و غیر انسانی تری به خود می گیرد. پاکسازی دینی – قومی مناطق مرزهای غربی و همجوار لُبنان که در نیمه راه به آوارگی ده ها هزار تن انجامیده، از جُمله جلوه های تازه این جنگ است.

تشدید بُحران انسانی آوارگان سوری، نگرانی پیرامون تاثیر سُست شدن تحریمهای نفتی و مالی رژیم مُلاها بر کانونهای تنش در منطقه را افزایش داده است. بدون مکانیزمهای پیشگیرانه و نیز مجبور ساختن آقای خامنه ای و همدستانش به سر کشیدن جام زهر منطقه ای، دسترسی آنها به منابع مالی بیشتر به خوبی می تواند در خدمت تقویت سیاستهای مُداخله گرایانه و جنگ افروزی قومی و دینی قرار گیرد.

غرب امروز در هیات موج پناهجویان سوری چشم در چشم نتیجه سیاست پیشین خود مبنی بر باز گذاشتن دست رژیم خانوادگی اسدها - به هر بهانه ای - برای سرکوب اعتراضهای توده ای و اپوزیسیون سکولار دوخته است. دادن اجازه پروار شدن به رژیم مُلاها به بهانه توافُق هسته ای، می تواند دامنه و آثار این سیاست شکست خورده را بسا گُسترده تر به رُخ آن بکشد.

سه شنبه 17 شهریور 
آوارگان جنگ و راه حل مدافعان دیکتاتوری اسد
زینت میرهاشمی
اظهار نظرهای پایوران رژیم در دیدار با وزیر خارجه اسپانیا، پیرامون تروریسم و امواج پناهجویان سوریه، شرم آور است. دفاع تمام قد پایوران رژیم ولایی از دیکتاتوری اسد در این ملاقاتها، نقش رژیم ایران در پدید آوردن بحران آوارگان جنگی سوریه را برجسته می کند.
روز دوشنبه 16 شهریور، ظریف وزیر خارجه رژیم، کسانی که در مورد بشار اسد به گفته او «شرط و شروط» گذاشتند را «مسئول خونریزیها» در سوریه دانست. وی بحران آوارگان جنگی را از اقدامات دولتهای خارجی اعلام کرد. البته وی دخالت نظامی، نیرویی و مالی رژیم ایران در سوریه را از جمله اقدامات «دولت خارجی» اعلام نکرد. بخش مضحک حرفهای ظریف تاکید بر «راه حل سیاسی» بحران سوریه و پایان جنگ در این کشور با حضور بشار اسد است. وی استفاده از «نهادهای قانونی، ابزارهای موجود و..... مراجعه به آرای عمومی» را، البته در چارچوب دیکتاتوری بشار اسد پیش نهاد می کند.
ظریف که به گفته خودش در رابطه با «موضوع حقوق بشر و نحوه حمایت از حقوق پناهندگان» با وزیر امور خارچه اسپانیا صحبت کرده، از وارد شدن به علت فرار امواج انسانی از سوریه خودداری می کند، همان طور که به موضوع نقض حقوق بشر در ایران و پدیده بیسابقه فرار مغزها از ایران اشاره ای نمی کنند.

در رویدادی دیگر، علی اکبر ولایتی مشاور بین المللی خامنه ای و رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام ولایت فقیه، از داشتن «راه حل سیاسی» در سوریه صحبت کرد و این که اگر همه دنیا به این نتیجه برسند مشکل سوریه حل خواهد شد.
مهمتر از سخن پراکنیهای ظریف و ولایتی، حرفهای روحانی در رابطه با تروریسم و برقراری صلح در منطقه است. او هم مثل همردیف قبلی خودش، احمدی نژاد با مشتی حرفهای کلی برای حل جنگ، تروریسم و بحران آوارگان جنگی نسخه پیچید. نسخه هایی که با وجود حاکمیت دیکتاتورها فاقد ارزش است.

پدیده آوارگان جنگی که این روزها شاهد صحنه های دردناک آن هستیم، نتیجه جنایات دیکتاتورهای حاکم است. تمامی کسانی که از دیکتاتورها حمایت کرده و برای تداوم حیات آنها آذوقه می رسانند، مسئول بی خانمانی و قربانی شدن کودکان، زنان و مردانی هستند که خسته از جنگ به دنبال محلی برای زندگی امن خودشان را به هر آب و آتشی می زنند. قطع شریان کمک رسانی به رژیم اسد و به ویژه قطع کامل مداخله رژیم ایران از نیروهای تروریستی و دیکتاتوری بشار اسد، اولین گام و مهمترین پارامتر کمک کننده برای حل بحران سوریه و مساله امواج انسانی آواره از این کشور است.

Sunday, 6 September 2015


یکشنبه 15 شهریور 
ده فرمان خامنه ای برای کنترل شبکه های مجازی
زینت میرهاشمی
روز شنبه 14 شهریور، خامنه ای اعضای جدید «شورای عالی فضای مجازی» را منصوب کرد. وی برای این تشکیلات سرکوبگرانه 10 وظیفه و ماموریت ابلاغ کرد. این ده فرمان که محور فعالیت جاسوسی در فضای مجازی است، هراس رژیم از استقبال مردم از شبکه های ارتباط مجازی را نشان می دهد.
خامنه ای وظیفه این تشکیلات جاسوسی را «سیاستگذاری، مدیریت کلان و برنامه ریزی و تضمیم گیریهای لازم و به هنگام و نظارت و رصد کارآمد و روزآمد در فضای مجازی» اعلام کرده است. یکی از وظایف این تشکیلات «مقابله موثر با تهاجم همه جانبه فرهنگی و نیز ارتقای فرهنگ کاربری و سواد فضای مجازی جامعه» است. به راه انداختن شبکه اطلاعاتی به بهانه امنیت در فضای مجازی، محدود و کنترل کردن مردم در شبکه های اجتماعی مجازی است. این تشکیلات که ترکیب سیاسی، نظامی و امنیتی آن بسا فراتر از شورای عالی امنیت رژیم است مدیریت ارتش سایبری را به عهده داشته و بر طبق فرامین سرکوبگرانه خامنه ای قرار است به طور متمرکز، فعالیت در شبکه های مجازی را رَصَد کند.
همه اعضای حقوقی و حقیقی عضو* این شبکه در سرکوبی و محدود کردن شبکه های اجتماعی نقش دارند.
در رویدادی دیگر رژیم با جولان دادن لباس شخصیهای موتور سوار در پارکی در تهران در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه 11 و 12 شهریور، از لباس شخصیهای موتور سوار پرده برداشت. این مانور به اصطلاح اقتدار، برای ایجاد رعب و وحشت در داخل با بهانه قدرت نمایی در برابر دشمن «خارجی» برگزار شد.
بنا به سخن پراکنی پاسدار جعفری، سرکرده کل سپاه پاسداران، به همه مردم برای جذب در این تشکیلات پیامک فرستاده شده تا آنها را با گرفتن پاسخ به شبکه بسیج لباس شخصیها وصل کنند. سرکرده کل سپاه از آتش زدن تمام منافع سیاسی و اقتصادی دشمن و زدن گردن و پرتاب آن به آسمان و بریدن انگشتان دست کسانی که «غلطی» بکنند حرف زد. پایوران رژیم و به خصوص خامنه ای به خوبی می دانند که بعد از خوردن زهر اتمی، هیچ دشمن خارجی حداقل به مدت یک دهه، قرار نیست در برابر وادادگی رژیم «غلطی» کند و بنابرین روی سخن پاسدار جعفری با مردم ایران است که تهدید اصلی برای رژیم هستند. کنترل فضای مجازی و نمایش لباس شخصیهای موتور سوار،برای کنترل و سرکوب این تهدید اصلی است.

* اعضای حقوقی این شورا عبارتند از: رئیس ‌جمهور (رئیس شورای عالی)، رئیس مجلس، رئیس قوه قضائیه، رئیس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی، دبیر شورای عالی و رئیس مرکز، دادستان کل کشور، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، وزیر اطلاعات، وزیر آموزش و پرورش، وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، معاون علمی و فن ‌آوری رئیس‌ جمهور، رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس، رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران، فرمانده نیروی انتظامی و همچنین اعضای حقیقی: حجج اسلام و آقایان دکتر سید سعید رضا عاملی، دکتر حمید شهریاری، دکتر رضا تقی ‌پور، دکتر مهدی اخوان بهابادی، مهندس مسعود ابوطالبی، دکتر کامیار ثقفی، دکتر رسول جلیلی و مهندس سیدعزت ‌الله ضرغامی.