Thursday, 30 July 2015


آدینه 9 مرداد 
داعش در مسجد پونک تهران
منصور امان
وعده نسیه رییس جمهور رژیم مُلاها در کردستان پیرامون "تفاوُت قایل نشدن بین شیعه و سُنی"، در تهران نقد شده است. ماموران حُکومتی با یورش به یک مسجد مُسلمانان سُنی در این شهر، آن را تخریب کردند تا پای نظام تبعیض گرای ولایت فقیه را بر یک ویرانه دیگر اُستوار سازند.

روز چهارشنبه، تنها سه روز بعد از سفر اُستانی حُجت الاسلام حسن روحانی به کُردستان، نیروهای امنیتی به مسجد مُسلمانان سُنی در منطقه پونک تهران یورش برده و این مرکز دینی اقلیت مزبور را ویران ساختند.

جلوگیری از مُسلمان سُنی در اجرای آیینهای مذهبی خود در حالی صورت می گیرد که در دیگر صحنه های زندگی اجتماعی نیز رژیم مُلاها تلاش می کند آنها را به حاشیه و بر لبه پرتگاه زیست فرهنگی، اقتصادی و سیاسی براند و بی ثباتی دایمی را به ابزاری برای کُنترُل آنان بدل کند.

تنگ شدن دایمی فضای زندگی و عمل و آزار سیستماتیک، واقعیت روزمره زندگی زیر نظم استبدادی - مذهبی رژیمی است که نه فقط مُسلمان سُنی، بلکه همه دگرباوران، از پیروان بهاییت و پارسان تا درویشها را آماج تعصُب و تمامیت خواهی سیاسی و فرهنگی خود گرفته است.

آثار مُخرب آپارتاید آخوندی در داخل به ویژه هنگامی که با سیاست منطقه ای فرقه گرایانه آن در خارج ترکیب گردد، جامعه ایران را با خطراتی بیش از تجزیه درونی و جبهه بندی بر حسب وابستگیهای مذهبی، قومی، فرهنگی و جُز آن روبرو می سازد.

سفر اُستانی آقای روحانی به کُردستان واکُنشی در برابر پیامدهای این سیاست است که جنگ خونین فرقه ای را گام به گام از لُبنان، سوریه و عراق به پُشت مرزهای کشور کشانده است. ناگفته پیداست که حُقوق ملی، فرهنگی و دینی مردُم کُرد در این واکُنش نقشی بازی نمی کند. حُکومت، آنها را بازیچه های بی حُقوق در بازی منطقه ای خود می خواهد که به فرمان او با دُشمنانش دُشمنی بورزند و با دوستانش از در دوستی درآیند.

با این حال نمی توان هُشدار آقای روحانی به مردُم کُردستان پیرامون وجود "توطیه تفرقه" را غیرواقعی پنداشت. آری، توطیه ای با هدف تلاشی جامعه به فرقه های مُتخاصم و از هم گُسستن بندهای مدنیت آن در جریان است که تازه ترین نشانه آن را می توان در ویران سازی مسجد پونک صریح و آشکار به چشم دید.

اما برخلاف نام و نشانی که رییس جمهور مُلاها از توطیه گران ارایه می دهد، این "دُشمنان خارجی" نیستند که به تحریک قومی و مذهبی بخشهای گوناگون جامعه می پردازند و کمر به حذف و جراحی آنها بسته اند. این دسیسه ای است که نظام ایدیولوژیک و داعشی ولایت فقیه علیه جامعه مدنی و به سود خلافت یکدست اسلامی چیده است.

Wednesday, 29 July 2015


چهارشنبه 7 مرداد 
اغتشاش در مراسم سُرخ کردن گونه خامنه ای با سیلی
منصور امان
تلاش آیت الله علی خامنه ای برای به جا نگذاشتن ردپا در عقب نشینی هسته ای که در پوشش مُحول کردن تصویب آن به "مجاری قانونی پیش بینی شده" نمایان گردیده، به یک فُکاهه بوروکراتیک تبدیل شده است.

پس از خیز ناکام آقای روحانی برای بیرون آوردن "مقام مُعظم" و صحنه گردان بازی از پس پرده، چنین می نمود که "رهبر" ابتکار صحنه و چگونگی جلو رفتن سناریوی "توافُق" را در دست گرفته باشد. دولت، مجلس و یا در نهایت شورای امنیت ملی می بایست در نقش سپر بلا انجام وظیفه کنند و با گذاشتن امضای خود زیر "نرمش قهرمانانه" ی او، مسوولیت شکست را به گردن بگیرند.

گرچه روی زمین سفت واقعیتها، صحنه سازی ساده لوحانه آقای خامنه ای هیچ مولفه ای از پروسه عقب نشینی و به ویژه مرکز تصمیم گیری آن را جا به جا نمی کند، اما برای کسی که یک قُمار بُزُرگ را سنگین باخته است، یک چک بی محل هم می تواند موجب سبُکی خیال باشد.

در همین حال به نظر نمی رسد "مجاری قانونی" که ترفند آیت الله روی آنها بنا شده، به اندازه وی به این سوراخ فرار علاقه نشان بدهند. حُجت الاسلام روحانی هیچ تمایُلی برای به تصویب رساندن صوری "توافُق" از سوی مجلس و در نتیجه آن، دادن چند امتیاز بی دلیل و رایگان به رُقبایش ندارد. از این رو به جای ارسال لایحه توافُق به مجلس، "گُزارش" و ترجُمه تحویل آن داده است.

از سوی دیگر، نمایندگان مجموعه نظامی و امنیتی در مجلس نیز حاضر نیستند بدون گرفتن تضمینهای لازم پیرامون حفظ منافع این بخش، نقش مشاطه گر را در نمایشنامه "رهبر" به عُهده بگیرند. آنها که تاکُنون موضع مُخالف خویش با مُذاکرات هسته ای را با "در محظوریت قرار داشتن رهبر" توجیه می کردند، اکنون به خوبی آماده هستند که وی را به راستی در "محظور" قرار دهند و پس از به راه انداختن یک جنجال تبلیغاتی در مجلس، رای خود را مشروط به صدور دستور صریح وی و به بیان دیگر، حُکم حُکومتی سازند.

در این نُقطه که آقای خامنه ای زیر فشار اعضای باند خود به جلو و به سمت موضعگیری روشن در برابر توافُق هسته ای هُل داده می شود، آقای روحانی نیز حاضر خواهد بود امضای تشریفاتی خود را زیر سند آن بگذارد و در قالب لایحه به مجلس ارایه دهد؛ یک مُعامله به سود هر دو طرف و به زیان صاحب "جام زهر"!

در همین حال، بخشی دیگر از مجلس که از راست سُنتی و "اصلاح طلبان" حُکومتی تشکیل گردیده، مایل است بازی "آقا" را جدی بگیرد و از آن برای تقویت جایگاه خود در هیرارشی قدرت سود برد. آنها گمان می برند ایفای نقش فعال در این معرکه بوروکراتیک به وسیله عرضه یک خدمت دوجانبه به "رهبر" و دولت، به برآورده شدن هدف مزبور کُمک شایانی خواهد کرد.

جالب اینجاست که کشمکش پُرحرارت جاری گرد و درون مجلس مُلاها در حالی بر صحنه سیاسی جمهوری اسلامی حاکم گردیده که این نهاد فرمایشی در اساس حق رد یا تصویب توافُق هسته ای را از خود سلب کرده است.

زمان کوتاهی پیش از توافُق وین و به احتمال به منظور جلب اعتماد طرفهای خارجی، مجلس در طرحی زیر نام گُمراه کننده "الزام دولت به حفظ دستاوردها و حُقوق هسته ای ملت ایران"، صلاحیت خود را برای تصمیم گیری در این باره به گونه رسمی با درخواست "ارایه نتیجه مُذاکرات" و نه تاکید بر حق تصویب یا رد آن نفی کرد.

بدینگونه آقای خامنه ای برای برگزاری مراسم سُرخ کردن گونه اش با سیلی از طریق "مجاری قانونی"، دو راه بیشتر ندارد: یا پوزه بند زدن به ایادی خود در مجلس، یا مُتوسل شدن به شورای امنیت ملی؛ در هر صورت آنچه که بر گونه اش نواخته خواهد شد، رنگ بسا غلیظ تری از سُرخاب به جا خواهد گذاشت.

Tuesday, 28 July 2015


سه شنبه 6 مرداد 
راهبرد روحانی؛ اعدام در ایران و مذاکره در بیرون
زینت میرهاشمی
حسن روحانی به زور می خواهد خود را فاتح میدان مذاکره نشان دهد. وی در بازیگری در نقش طرف پیروز، مردم ایران که هیچ، مردم جهان را به بازی گرفته و فریب می دهد وقتی می گوید: «قادریم سایر مسائل را هم پای میز مذاکره حل و فصل کنیم.»
رئیس جمهور رژیم ولایی مثل این که متوجه نیست که بر سر میز مذاکرت وین، میلیاردها دلار هزینه برای عضویت در باشگاه هسته ای بر باد رفت و اگر جمهوری اسلامی به برآمد مذاکره که همانا قطعنامه اخیر شورای امنیت است، پایبند باشد تا 15 سال توانایی رسیدن به این امر را نخواهد داشت.
برآمد سخن پراکنی حسن روحانی در روز یکشنبه 4 مرداد در شهر سنندج، اینست که دگراندیشان، مخالفان و فعالان اجتماعی، اقلیتهای دینی و ملیتهای محروم ایران اگر حرفی بزنند به زندان و پای چوبه دار و شلاق با ماموران سرکوبگر روبرو می شوند. معلمان در گردهمایی سکوت خود دستگیر می شوند، کارگران به بند کشیده می شوند، اما خارج از مرزهای ایران میز مذاکره پهن می شود. ظریف برای توجیه زهر اتمی از روز یکشنبه 4 مرداد سفر به کشورهای همسایه را آغاز کرد.
سران رژیم از پاشیده شدن تشکیلات مزدوران خود در سوریه، عراق، یمن، لبنان و ...هراس دارند و بر همین منظر برای حفظ بازوهای قدرت خود مرتب بر دفاع از «دوستان منطقه» ای تاکید می کنند. روحانی هم مانند ولی فقیه با تاکید بر این امر امنیت سنندج را با امنیت بغداد و اربیل یکی دانست. به این موضوع باید شهرهای سوریه را هم اضافه کرد.

Saturday, 25 July 2015


یکشنبه 4 مرداد 
رفع دلواپسی متحدان منطقه ای خامنه ای
زینت میرهاشمی
کنش و واکنشهای ولی فقیه در رابطه با توافق وین نشان می دهد که ادامه آشوبگری در منطقه یکی از خط سُرخهای ولی فقیه است که در رویدادهای آینده به چالش مهم تبدیل می شود.
صحبتهای خامنه ای در روز شنبه 27 مرداد تاکید بر حمایت از «دوستان» رژیم در منطقه که شامل بشار اسد، حزب الله لبنان، حوثیها در یمن، و مزدوران بسیچی در عراق و ...بود. وی در سخن پراکنی خود هم به هواداران خود در منطقه پشت گرمی لازم را داد و هم به سران سپاه و نیروی قدس که سرمایه گذاری کلانی در این مناطق انجام داده اند و گهگاهی در خط مقدم جنگ جانشان را از دست می دهند، هدفهای برتر خود را یادآوری کرد تا از ریزش نیروهایی که به بهانه دفاع از محلهای «مقدس» بسیج کرده جلوگیری کند.

محمد جواد ظریف که در خفا و پشت دربهای بسته با جان کری خوش و بش می کند و عکسهای چندش آور او صفحه های برخی مطبوعات را پر می کند، در علن چیزی می گوید که معلوم است در خفا نمی گوید. حرفهای پراکنده و متناقض ظریف در روزی نامه های رژیم، با توافق وین و توافقهای پنهانی به کلی بی ارزش می شود.
بر اساس گزارش خبرگزاری دولتی ایرنا روز آدینه 2 مرداد، ظریف اقدامات رژیم در «حمایت از متحدین منطقه ای» را با توافقنامه و قطعنامه شورای امنیت در ارتباط ندانسته است. صحبتهای ظریف بعد از موضع گیری تند خامنه ای در مورد حمایت از «دوستان» در منطقه انجام شد. وی فریبکارانه از «مبارزه با داعش» برای توجیه دخالت منطقه ای استفاده می کند.
جان کری در همین روز از آمادگی حسن روحانی و محمد جواد ظریف برای مذاکره در «خصوص مسائل منطقه ای» صحبت کرد.
حسن نصرالله دبیر کل حزب الله با ابراز خوشحالی از توافق انجام شده، سهم خواهی خود را به پایوران رژیم تاکید می کند. نصرالله گفت قطعنامه باعث تقویت حزب الله هم می شود. پاسدار نصرالله از حمایتهای بیدریخ رژیم به خود بالید و گفت:«حمایتهایی که تهران از ما به عمل می آورد کافی است». این طور که به نظر می آید مزدوران رژیم ولایی هم دلواپس هستند و پایوران رژیم تلاش می کنند آنها را از دلواپسی درآورند.

Friday, 24 July 2015


شنبه 3 مرداد 
دلایل حضور اروپاییها در ایران
لیلا جدیدی
آن جام زهر که به خامنه ای نوشانده شد، از دیگی پر شده بود که اکنون باید باقیمانده آن نیز را سر بکشد. مقامهای ارشد غربی با سفر به ایران این وظیفه را از سوی حکومتهای خود عهده دار شده اند. چپاول به شیوه دزدان دریایی آنهم به شرط خاتمه دهی جمهوری اسلامی به ماجراجویی و تمکین به غرب.

هنوز چند ساعتی از اعلام توافق هسته ای نگذشته بود که برخی دولتها، نهادهای اقتصادی و شرکتهای تجاری کلان غربی نسبت به گسترش روابط اقتصادی و بازرگانی با رژیم ابراز علاقه کردند.

نخستین گام را زیگمار گابریل، وزیر اقتصاد آلمان و معاون آنگلا مرکل، صدراعظم این کشور، برداشت. وی پس از اینکه طی بیانیه ای ابراز "علاقه شدید صنایع آلمان" به روابط اقتصادی با ایران را اعلام کرد، به تهران سفر کرد. به همین صورت فابیوس، وزیر خارجه فرانسه، پائولو جنتیلونی، وزیر خارجه ایتالیا، هاینس فیشر، رییس جمهور اتریش و شرکتهای نفتی در صف دیگر "علاقمندان" قرار دارند.

اما این تنها ظاهر قضیه است. گشایش روابط با غرب بدون شرط و شروط نیست. به گزارش روزنامه لبنانی الدیار، وزیر خارجه فرانسه حل بحران داخلی لبنان و انتخاب رییس جمهور جدید این کشور را به عنوان شرط بهبود روابط مطرح می کند. وزیر اقتصاد آلمان نیز خواهان شناسایی اسراییل از سوی رژیم ولایت فقیه شده و می گوید، امکان روابط درازمدت اقتصادی با آلمان اینگونه مهیا می شود.

از سوی دیگر، کارگزاران رژیم به خارجیها وعده های خوش اقتصادی می دهند. از جمله، محمدرضا نعمت زاده، وزیر صنعت، معدن و تجارت، خصوصی ‌سازی و حراج موسسه ها و خدمات عمومی را فرصت مناسبی برای سرمایه ‌گذاران خارجی اعلام می کند.

همه اینها در شرایطی صورت می گیرد که با توجه به ماهیت جمهوری اسلامی که در درجه اول بقای خود و بعد جیب دلالان و دست اندرکاران رژیم را در اولویت قرار می دهد، باز شدن بازار ایران به روی غرب، تاثیری در فراهم کردن زندگی بهتر برای مردم ندارد.

همچنین با توجه به این امر که اختلافات درونی رژیم و نبود روابط متعارف قانونی امکان سرمایه گذاری درازمدت غربیها را ناممکن می کند، می توان پیش بینی کرد هیچ سرمایه گذاری سرمایه خود را جز برای کسب سودی آنی به خطر نیاندازد. هر گونه روابط اقتصادی در این شرایط، بر پایه منافع زود گذر و تجاری و نه تولیدی و اشتغال زا خواهد بود.

حداکثر سرمایه گذاری اشتغال زای غرب در بخشهایی خواهد بود که بتواند با حداقل تدارکات و هزینه، از نیروی کار ارزان ایران، مانند آنچه که در پاکستان، بنگلادش و... برپا کرده اند، سود ببرد.

حکومت جمهوری اسلامی که 34 سال زندگی مردم را با اعمال نابخردانه و قدرت طلبانه به تباهی کشید، اکنون از موضع ضعف و حقارت غرب را نیز به سفره ای دعوت می کند که در تمام طول این سالها در کنار آن از چین و روسیه به خرج مردم ایران پذیرایی کرده است.

اکنون زمان آن رسیده که مردم ایران دست رد به سینه مهمانهای ناخوانده و میزبان آنها بزنند و خواستار رفع تحریمها از سفره خود شوند.

Thursday, 23 July 2015


آدینه 2 مرداد 
سرکوبی تجمُع معلمان؛ قُدرت نمایی یک رژیم تضعیف شده
منصور امان
رژیم جمهوری اسلامی با بسیج گُسترده نیروهای امنیتی، انتظامی و لباس شخصی به رویارویی با گردهمایی اعلام شده کارورزان فرهنگی در برابر مجلس شتافت. این لشکرکشی همه جانبه و در ابعاد به ظاهر افراطی، بیش از همه برای تامین یک هدف تدارُک دیده شده بود و آن تثبیت موقعیت مُتزلزل "نظام" زهر خورده در میدان نبرد با جامعه است.

گُزارشهایی که از رویداد روز چهارشنبه در برابر مجلس مُلاها مُنتشر گردیده، صحنه یک میدان جنگ را به تصویر می کشد. انبوهی از نیروهای سواره و پیاده حُکومت با اونیفورم یا بدون آن، منطقه وسیعی را در قلب تهران به اشغال درآورده، در خیابانها، متروها، کوچه ها و پیاده روهای اطراف مُستقر شده و حُکومت نظامی اعلام نشده ای را برقرار ساخته اند. آنها به تجمُعهای بیش از دو نفر حمله می برند، رهگُذران و مغازه داران را تهدید و موبایلها را ضبط می کنند و بر فراز سر تجمُع کنندگان هلیکوپتر به پرواز در می آورند.

انبوه بازداشت شدگان که شمار آنها به بیش از صد نفر می رسد، نه فقط گُستردگی تدارُکات حُکومت برای قُدرت نمایی در این روز، بلکه میزان حساسیت آن به نخُستین آزمون رویارویی چهره به چهره با مُطالبات جامعه پس از توافُق هسته ای را نشان می دهد. دستگاه حاکم از طریق به حرکت درآوردن قُشون خود علیه کارورزان فرهنگی، تلاش می کند نتیجه گیری دلخواه خود از شکست خفت بار هسته ای مبنی بر آنکه با وجود عقب نشینی در برابر طرفهای خارجی، در "نظام" روی همان پاشنه قبلی می چرخد را به زور باتوم و دستبند به خورد جامعه بدهد.

در این نُقطه باید با "نظام" مُوافق بود که ماهیت آن با توافُق هسته ای تغییر نمی کند، اما این حتی نیمی از واقعیت تعیین کننده در شرایط کنونی هم نیست. اراده و سیاست حُکومت فقط یک فاکتور از میان عوامل اصلی شکل دهنده به روند تحولات است که در راس آنها ابتدا توانایی مادی حُکومت برای تحمیل خواست خود قرار دارد و سپس آمادگی جامعه برای سر فرد آوردن در برابر آن.

در هر دو بخش یاد شده، پارامترها منفی و به زیان حُکومت در نوسان هستند. شکست هسته ای، ضربه سنگینی به دستگاه قُدرت وارد آورده که از یک سو توازُن داخلی آن را بر هم زده و از سوی دیگر به باز شدن گاردش در برابر جامعه و مُطالبات آن راه برده است.

این تحول از چشم مردُم که بیش از یک دهه حُقوق انسانی و شهروندی و شرایط زیست و معیشت آنها به گروگان "حق مُسلم" حُکومت درآمده، پنهان نمانده است. روند رُشد یابنده اعتراضات و اعتصابها همزمان با پروسه "نرمش قهرمانانه"، بازتاب بی واسطه این آگاهی است. حضور فیزیکی حُکومت با هر ابعادی و با هر درجه از خُشونت، در ذهنیت جامعه تغییری نمی دهد و آن را به اشتباه نمی اندازد.

حُضور کارورزان فرهنگی از کُردستان، کرمانشاه، همدان، اصفهان، گیلان، مازندران، مشهد و تهران در برابر مجلس با وجود تهدیدها و دستگیریهای پیش از آن و نیز همبستگی وسیع قشرهای گوناگون با آنها، پیام گویایی است که به علامت ارسالی از سوی حُکومت بدون سووتفاهُم پاسُخ می دهد.

Tuesday, 21 July 2015


چهارشنبه 31 تیر 
گرداب "کاغذپاره" شورای امنیت، ویرایش دُوُم
منصور امان
آثار "جام زهر" در دستگاه قُدرت رژیم جمهوری اسلامی در حال پدیدار شدن است. تصویب قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل که یک گام عملی مُهم در تثبیت عقب نشینی مُلاها در چارچوب حُقوق بین الملل به شمار می آید، موجب سر باز کردن شکاف بین باندهای حُکومتی گردیده است. به این ترتیب، آتش بس برقرار گردیده پس از توافُق وین که برای جلوگیری از گُسترش دامنه شکست اندیشیده شده بود، هفت روز بیشتر دوام نیاورد.

در حالی که دولت با صُدور بیانیه ای که از سوی وزارت خارجه مُلاها منتشر گردیده به قطعنامه شورای امنیت گردن گذاشته است، سرکرده سپاه پاسداران آن را به طور ضمنی "کاغدپاره" خوانده و تاکید کرده که "هیچ اعتباری ندارد" چون به گفته او "برخی موارد" سند مزبور در "مغایر با خُطوط قرمز جمهوری اسلامی است".

همزمان، وزیر دفاع کابینه آقای روحانی، پاسدار حُسین دهقان، نیز رو برگردانده و هُشدار داده است: "مسایل مربوط به موشکها هیچگاه در دستور کار نبوده و نظام برنامه های خود را در این زمینه با قاطعیت به اجرا می گذارد."

کمی جلوتر، شُماری از اعضای باند ولی فقیه در مجلس مُلاها، در نامه سرگشاده ای به رییس دولت، اطلاع دادند که قطعنامه شورای امنیت را برای رد و شرط گذاری در دستور کار خواهند گذاشت و این امر را "حق" مجلس می دانند.

جنجال زیر مجموعه آقای خامنه ای گرد قطعنامه، با هر استدلال و در هر قالبی که ارایه شود، با این حال نمی تواند این واقعیت را پنهان کند که فقط پوششی برای حمله به توافُق وین است. چرا که هیچ تحریم، محدودیت، اقدام بازدارنده و پروسه راستی آزمایی در قطعنامه مزبور یافت نمی شود که سند توافُق وین پیشتر و به گونه جُزیی تر، بر آن تاکید نکرده باشد. بدون اسکلت و مُفاد آنچه که در وین شکل گرفت، در اساس قطعنامه ای هم در کار نمی بود.

باند ولی فقیه با به راه انداختن یک بحث انحرافی گرد معرکه اصلی، مسیر را برای زیر سووال بردن و به چالش کشیدن آن هموار می کند. آنها اگر چه به خوبی می دانند که بازی هسته ای را باخته اند و نتیجه را نمی توانند تغییر دهند، اما همزمان مُصمم هستند که بازی قُدرت زیر "خیمه نظام" را که با این تحول وارد دور تازه و حادی شده، به سود خود تمام کنند. بنابراین سیاست باند حاکم در دو خط مُوازی به جلو رانده می شود: حمله به توافُق هسته ای در حد لاف زنی، حمله به جناح رقیب به گونه جدی و مُبرم.

در همین حال این یک بندبازی خطرناک برای باند زهر خورده است که می تواند به شتاب موجب برهم خوردن تعادُل آن به گونه ویژه و "نظام" به طور فراگیر گردد. شلیک آقای خامنه ای و همدستانش به توافُق هسته ای تا آنجا مُفید است که ابتدا، فقط به واسطه های شکل گرفتن آن اصابت کند، سپس، گوسفند قُربانی را پیش از موعد هلاک نکند و سرآخر، با تخریب اتوریته "نظام" در پی کشمکشها و فعال شدن جامعه، به عقب کمانه نکند.

چنین نمی نماید که باند ولی فقیه از گُنجایش مانوری این چنین کلان با توجه به صف بندی داخلی و شرایط بین المللی برخوردار باشد. اما می توان به آن دلداری داد که در چنبره این ضعف تنها نیست؛ باند رقیب نیز از توانایی موج سواری روی توافُق هسته ای بی بهره است.

Monday, 20 July 2015


سه شنبه30 تیر 
حرکت روی لبه تیغ با نیمه خالی لیوان
زینت میرهاشمی
تصویب قطعنامه مربوط به برجام (برنامه جامع اقدام مشترک)، در شورای امنیت سازمان ملل متحد در روز دوشنبه 29 تیر، گامی مهم در جهت بازدارندگی دیکتاتوری ولایت فقیه در فعالیتهای هسته ای اش است. در قطعنامه جدید امکان بازگشت تحریمها در عرض 65 روز در صورت نقض تعهد رژیم پیس بینی شده است.
سخن پراکنی خامنه ای در روز شنبه 27 تیر و تاکید وی بر ادامه دخالتگری در بحرانهای منطقه و حمایتهای مالی و تسلیحاتی از حزب الله، بشار اسد، حوثیها در یمن و مزدوران اش در عراق و سخنان سرکرده کل سپاه مبنی بر عدم پذیرش قطعنامه شورای امنیت، به دلیل «محدودیتهای وضع شده بر فعالیتهای موشکی» رژیم، چالشهای توافق حاصل شده را نشان می دهد.

نتیجه صرف صدها میلیارد دلار در پروژه هسته ای و ساختن موشکهای دور بُرد به بهانه استفاده از انرژی اتمی، ویران شدن جامعه و به تباهی کشیده شدن زندگی کارگران و مزدبگیران است. پایوران رژیم فریبکارانه می خواهند این قطعنامه را یک پیروزی برای رژیم به حساب آورده و دم از جشن هسته ای می زنند. کدام پیروزی و کدام جشن؟ بر باد دادن این همه ثروت جامعه را با کدام معیار باید پیروزی دانست و جشن گرفت؟ مگر این که برای عقب نشینی و شکست ولی فقیه جشن گرفته شود.
عضو هیات رئیسه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی رژیم در مصاحبه با خبرگزاری مجلس، گفت که قطعنامه فوق شرایطی را برای رژیم به وجود می آورد که «حرکت کردن بر روی لبه تیغ شمشیر است.»
ظریف در گفتگو با خبرگزاری حکومتی ایلنا، دلواپسان و مخالفان خود را به دیدن نیمه پر لیوان رجوع می دهد. وی قطعنامه شورای امنیت را نیمه خالی لیوان دانسته و به زور و فریب می خواهد دلواپسان را به نیمه پر لیوان، یعنی لغو تحریمها دلخوش کنند. ربیعی به اسم «جامعه کارگری» برای ولی فقیه و تیم مذاکره کننده پیام تبریک می فرستد. این شادمانی و تبریک گفتن را فقط در یک نمایش کمدی می توان دید.
اجرایی شدن قطعنامه مبنی بر محدود کردن توانایی نظامی و موشکی تا مدت 8 سال با ماهیت رژیم ولی فقیه که حمایت از تروریسم و بنیادگرایی و آشوبگری در منطقه یکی از بنیادهای مجودیت آن است در تضاد قرار بوده و بنابرین اکنون که ولی فقیه با اجبار و زور تن به آن داده کنش و واکنشهای جدید و چالشهای سخت را در مقابل جمهوری اسلامی قرار می دهد. این همان «حرکت روی لبه تیغ شمشیر» است که ظریف به زور می خواهد پیروزی به حساب آورد. 

Saturday, 18 July 2015


یکشنبه 28 تیر 
پادزهر جام زهر، ادامه آشوبگری در منطقه
زینت میرهاشمی
اگر رژیم ولایت فقیه به توافق وین که برای اجرایی شدن به زودی به شورای امنیت سازمان ملل متحد فرستاده خواهد شد پایبند باشد و آن را اجرا کند، حداقل برای دو دهه توانایی اش برای دستیابی به سلاح اتمی به میزان زیاد مهار می شود. خامنه ای پذیرش «گردش چند هزار سانتریفوژ و ادامه تحقیق و توسعه » از طرف مقابل را دلیل اقتدار می داند و حرفهای گذشته خود را به کلی فراموش کرده است.
حرفهای خامنه ای و روحانی در رقیق کردن اثرات زهر توافق جامع، مرغ پخته را هم به پوزخند وا می دارد، چه برسد به کسانی که چند خطی از متن «توافق جامع» را بخوانند. پاسخ خامنه ای برای برباد دادن صدها میلیارد دلار هزینه، در گردش نگاه داشتن تعدادی سانترفوژ و غنی سازی محدود است.
خامنه ای در سخن پراکنی خود در روز شنبه 27 تیر، با تاکید بر ادامه سیاست ماجراجویانه و آشوبگرانه در منطقه، موضع خود را در برابر پس لرزه های احتمالی اجرایی شدن توافق وین بیان کرد.
بر اساس حرفهای خامنه ای، قرار است پولهای بلوکه شده پس از دریافت برای بشار اسد، حزب الله لبنان، حوثیهای یمن و مزدوران رژیم در عراق هزینه شود. ذر فراسوی سخن پراکنی خامنه ای، جا خالی دادن او نشانه ترس از تاثیرات اجرایی شدن «برجام» است. زیرا تلاش برای دستیابی به سلاح اتمی برای رژیم تضمین بقا بود. روشن است که اگر آژانس بین المللی انرژی اتمی بتواند اقدامات رژیم را راستی آزمایی کند و بر صلح آمیز بودن تاسیسات باقی مانده پس از توافق وین صِحِه بگذارد، توان خامنه ای برای آشوبگری در منطقه ضعیف خواهد شد و این چالشی است که خامنه ای اکنون در برابر آن گارد گرفته است.
بر این منظر رفتار و اعمال رژیم ولایت فقیه در منطقه پس از توافق جامع در وین هم برای خامنه ای اهمیت زیاد دارد و او فکر می کند ادامه آشوبگری در عراق، سوریه، لبنان، یمن و....می تواند پادزهر نوشیدن جام زهر در وین باشد.

Friday, 17 July 2015


شنبه 27 تیر 
180 میلیارد دلار پولهای بلوکه 29 میلیارد شد! پیدا کنید پرتغال فروش را!
لیلا جدیدی
تا دو روز پیش از توافق هسته ای، ارقام پولهای بلوکه شده جمهوری اسلامی در خارج از کشور 100 میلیارد و بالاتر اعلام می شد. اما چه شد که دو روز بعد از توافق، بانک مرکزی رژیم یکباره این رقم را 29 میلیارد اعلام می کند؟ پیدا کردن پرتغال فروش سخت نیست و صورت مساله هم که به تعیین تکلیف سود نقدی معامله هسته ای برمی گردد، زیاد پیچیده نمی تواند باشد.

دولت آمریکا که مسدود شدن داراییهای رژیم را مدیریت می کند، این رقم را بیش از 100 میلیارد دلار تخمین زده است. آقای اوباما بعد از توافق رقم مزبور را 150 میلیارد دلار اعلام کرد و گفت ممکن است یکجا به دست نیاید، ولی بخش زیادی از آن قابل دسترسی خواهد بود.

این رقمی است که یکسال پیش اکبر کمیجانی، معاون بانک مرکزی، هم آن را اعلام کرد. او در شکوه و شکایت از تحت فشار بودن مالی رژیم، میزان داراییهای مسدود شده را 150 میلیارد دلار اعلام کرد. کمیجانی هیچوقت هم این رقم را تکذیب نکرد.

به همین صورت استاندار تهران، حسین هاشمی، هم شکایت کرده بود که "180 میلیارد دلار از پولهای کشور بلوکه شده".

پیشتر، یحیی آل اسحاق رییس اتاق بازرگانی تهران از حدود 100میلیارد دلار ارز منجمد شده در کشورهایی مانند چین، هند و ژاپن خبر داده بود.

اما بعد از توافق، ولی ‌الله سیف، رییس کل بانک مرکزی، رقم موجودی رژیم در خارج کشور را در مجموع 29 میلیارد دلار اعلام کرد که به گفته او 23 میلیارد دلار آن در کشورهای ژاپن، کره و امارات متحده عربی بلوکه شده و 6 میلیارد دلار هم بدهی نفتی هند است. جالب آنکه طیب نیا، وزیر اقتصاد، ضمن رد رقم 120 میلیارد دلار، سر و ته قضیه را با صورت دادن حدود 35 میلیارد دلار سرمایه گذاری در شرکت نفتی نیکو و حدود 22 میلیارد دلار در چین به عنوان وثیقه ‌های فاینانس بهم آورد. او 35 باضافه 22 را مساوی همان 29 میلیاردی که رییس کل بانک مرکزی اعلام کرده دانست!

سرانجام، در واکنش به انکار و تکذیبیه های دولت، غلامرضا مصباحی مقدم، عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس ارتجاع، در نماز جمعه تهران تاکید کرد که ذخایر خارجی رژیم در حسابهای بانکی در خارج کشور 130 میلیارد دلار است.

این تناقض گوییها و افشای یکدیگر هیچ نشانی از ریختن سود توافق هسته ای به جیب مردم ایران ندارد. دار و دسته های گوناگون درون رژیم تنها بفکر به جیب زدن غنایم هستند. آنها چنان به حرص و طمع افتاده اند که نه تنها عقل و شعور مردم را به حساب نمی آورند بلکه، به آن اهانت نیز می کنند.

در این زمینه با هوشیاری و پافشاری بر مطالبه بدهیهای رژیم به مردم که چندین برابر بیشتر از حتی بالاترین این ارقام است، بدهکار و طلبکار را آشکار کنیم.

Thursday, 16 July 2015


آدینه 26 تیر 
توافُق هسته ای؛ فشار روحانی و جاخالی خامنه ای
منصور امان
هنوز جوهر امضای توافُق هسته ای خُشک نشده که شطرنج قُدرت در دستگاه حاکم بر سر نتایج سیاسی آن با شتاب آغاز گردیده است. در این راستا، روز چهارشنبه آقای روحانی به گونه بی ثمری دو بار برای وادار کردن "رهبر" به حمایت بی کم و کاست علنی از "توافق" خیز برداشت و هر بار با پاتک میانه بازانه آقای خامنه ای روبرو شد.

در اولین ساعات روز کاری، حُجت الاسلام روحانی و اعضای دولت به دیدار آقای خامنه ای رفتند تا با استفاده از فضای داخلی و بین المللی شکل گرفته پس از توافُق وین، وی را ناچار به ایستادن روشن در پس سندی کنند که با مُوافقت و مُجوز او به امضا رسیده است.

ولی فقیه نظام جز چند تعارُف بدون الزام و غیر تعهُد آور در باب "تشکُر از زحمات و مُجاهدات تیم هسته ای"، حرف دیگری برای گُفتن در باره "دستاورد بُزُرگ" و "گام تاریخی" نداشت. البته او دقت کرد که برای حفظ پروتُکُل، رییس و اعضای دولت را با موعظه طولانی در باره مالک اشتر دست بسر کند.

تاثیر آب سرد آقای خامنه ای اما دیری نپایید. نیاز مُبرم جناح میانه حُکومت به کشاندن "رهبر" از پُشت پرده به وسط میدان برای تضمین سر کشیده شدن قطعی "جام زهر" و نیز کسب امکان بهره مندی از آن، بسا داغ تر از ریاکاری صفر درجه ای "مقام مُعظم" بود.

تنها چند ساعت پس از این دیدار شفاهی بی نتیجه، آقای روحانی خود را ناگُزیر دید که به تلاش دیگری و این بار به گونه کتبی دست بزند. وی در نامه ای از آقای خامنه ای خواست که "برای دستیابی به مراحل بعدی این حرکت [توافُق]" و "وحدت و انسجام داخلی"، آستینها را بالا بزند.

اما آقای خامنه ای پاسُخ بهتری از آنچه که صُبح همین روز به رییس دولت داده بود، نداشت. اصرار و سماجت آقای روحانی برای چسباندن نان به تنور تا زمانی که داغ است، تغییر زیادی در منافع و مصلحتهای رهبر باند ولایت نمی توانست بدهد. او این بار از جایگاه ریاکارانه ناظری که به گونه مُستقیم با رویدادها تماس ندارد، تذکُر داد که "متن فراهم شده" نخُست "با دقت مُلاحظه" و سپس "در مسیر قانونی پیش بینی شده قرار گیرد".

دو شرط آقای خامنه ای در حقیقت دو بار تاکید پُر رنگ بر کنار قرار داشتن خود از "متن" است تا میدان مانور خویش برای فرار از مسوولیت ماجراجویی شکست خورده اتُمی و نیز کاهش آثار مرگبار آن را حفظ کند. او در حالی که چاره دیگری پذیرش پایان دوره "قطار بی تُرمُز و دنده" نمی بیند، همزمان گیج سرانه کوشش می کند با ترفند در میانه ایستادن و سود بردن از فُرصتهای دو سوی میدان، مُناسبات حاکم بر آن را پا برجا نگه دارد.

پاسُخ او به درخواست آقای روحانی پیرامون جلوگیری از خرابکاری زیردستانش در روند باقیمانده از توافُق هسته ای نیز به همین گونه دغلکارانه و به ظاهر بیطرفانه است. او سر خود را به جانب دیگر چرخانده و از "ملت عزیز" خواسته که "وحدت و متانت" خود را حفظ کند.

فشاری که آقای روحانی را به سوی کُنش غیر معمول در مُراوده با "رهبر" واداشته، در روزها و ماه های آینده به گونه پیوسته و سیستماتیک افزایش خواهد یافت و به مُوازات آن در اشکال گوناگون و با قُدرت بیشتری به بیت "رهبر" مُنتقل خواهد گردید. آقای خامنه ای از جایگاه میانه ای قصد مُدیریت شرایط را کرده که با سر کشیدن "جام زهر" در حقیقت دیگر وجود ندارد. تضاد بین دو دوران پیش و پس از آن محکوم به حل شدن است.

Tuesday, 14 July 2015


چهارشنبه 24 تیر 
سهم جامعه از توافُق هسته ای چیست و چگونه می توان آن را گرفت؟
منصور امان
بدون اعتنا به مُذاکرات هسته ای و پروسه آن، رژیم جمهوری اسلامی سیاست تحمیل ریاضت اقتصادی به ضعیف ترین بخشهای جامعه را به جلو می برد. حاکمان کشور با گران کردن 16 قلم از مایحتاج روزانه مردُم به موازات نزدیک شدن مُذاکرات به مراحل پایانی، چشم انداز وضعیت زندگی و کار جامعه در صورت دستیابی به توافُق را نیز در برابر آنها گشوده اند.

وزیر صنعت و تجارت مُلاها، آقای مُحمدرضا نعمت زاده، روز شنبه به طور دُزدانه و در حاشیه امضای تفاهُم نامه با دانشگاه آزاد اعلام داشت که دولت 16 کالای اساسی را به میزان 6 درصد گران کرده است. دولت "تدبیر و اُمید" دلایل خوبی برای پنهان شدن و پیچاندن این مُژده در لابه لای رویدادهای بی ارتباط دارد.

آنچه که حُکومت برای چندمین بار بهایش را افزایش داده و به این ترتیب گامی بیشتر از دسترس طبقه متوسط و پایین جامعه دور کرده، حداقلهایی است که آنها نه برای زندگی کردن، بلکه برای زنده ماندن بدان نیاز دارند. در لیست اقلام اساسی "نظام" برای بقا اما گندُم، برنج، آرد، نان، قند، شکر، مُرغ، تُخم مُرغ، گوشت قرمز، روغن نباتی، کره، شیر و پنیر جایی ندارد و تنها هنگامی محلی از توجه می یابد که حُکومت باری از نو به منبعی برای پُر کردن حُفره های مالی خود نیاز پیدا کند.

این امر را در روند زنجیره ای گرانی کالاها به گونه رسمی و به ویژه دسته ای که زیر چتر یارانه دولتی قرار دارد، می توان مُشاهده کرد. به طور مُتوسط هر شش ماه یکبار دولت در سُکوت و به صورت پنهانی یا آشکارا و یکباره، به دستکاری قیمتها به زیان مردُم پرداخته است. بین همین درنگهای زمانی نیز شرایط زیست و معاش جامعه بیشتر و با شدت خُردکننده تری به سمت پرتگاه فلاکت رانده شده است.

با نگاه به تجربه گرانیهای زنجیره ای، هیچکس در باره محدود ماندن افزایش قیمتهای جدید به 6 درصد به اشتباه نخواهد افتاد. گذشته از آن که دولت خود با کُلاه شرعی چند نرخی کردن کالاها زیر تیتر "آزاد" و "رسمی"، تصمیمهایش را دور می زند و نرخ شکنی می کند، از سوی دیگر چرخه به هم گره خورده تولید، واردات و عرضه، هرگونه افزایش قیمت در یک بخش را بی درنگ به بخشهای دیگر انتقال می دهد. هنوز زمان زیادی از وعده دولت و "کارشناسان" حُکومتی مبنی بر بی تاثیر بودن افزایش نرخ بنزین بر بهای دیگر کالاها نگذشته است که کالاهای اساسی زیر چرخ سنگین آن افتاده اند.

روند بینوا سازی جامعه، مُستقل از درآمد میلیاردی "نظام" از محل آزاد شدن برخی منابع مالی بلوکه شده آن و یا تعلیق موقت برخی تحریمها پیش رفته است. اکنون نیز انتظار تغییر داوطلبانه این روند از سوی حُکومت زیر تاثیر توافُق هسته ای بیهوده است. در فهرست انجام دادنیهای نظام جمهوری اسلامی، معیشت و برخورداری جامعه جایی ندارد. این قلم را فقط با زور می توان در دستور کار "نظام" گنجاند؛ همانگونه که طرفهای هسته ای آن این کار را کردند.

Monday, 13 July 2015


سه شنبه 23 تیر 
هزینه برای پروژه هسته ای و توقف ساخت بیمارستانها
زینت میرهاشمی
بر اساس گمانه زنیها و خبر رسانه ها تا ساعت 24 به وقت وین، سیاست مذاکره برای مذاکره و تبدیل تهدیدها به فرصتها برای رژیم به نقطه پایان نزدیک می شود. باند حسن روحانی قبل از اعلام توافق، خود را پیروز صحنه دانسته و اعلام «خبر خوش» را قرار است شخصاً از تلویزیون اعلام کند.
بر فراسوی نوشاندن جام زهر به خامنه ای، پایوارن رژیم حتا رقص و پایکوبی مردم را هم پیش بینی کرده اند. البته شادی و پایکوبی مردمی که از هر گونه نوشیدن زهر توسط ولی فقیه خوسحال می شوند را نباید به جیب کسانی که خود را فاتح حل بحران موجود می دانند ریخت. اما نکته اساسی در توافقی که صورت می گیرد این است که این توافق و در حقیقت عقب نشینی خامنه ای پس از هزینه های سرسام آوری است که ولی فقیه و سینه چاکان اش برای تحقق رویای گسترش بنیادگرایی اسلامی از جیب مردم ایران پرداخته اند.
میلیاردها دلار پولی که می توانست وضعیت بهداشت و درمان و معیشت مردم را تغییر اساسی دهد، صرف یک پروژه ماجراجویانه شده است. مسئول بی کفشی بچه های پای برهنه در مناطق نفت خیز، مسئول بی کاری ملیونها ایرانی، مسئول بی آبی در بسیاری از نقاط ایران، مسئول عقب افتادگی تولید و گسترش فقر و نابسامانی و .... قبل از همه و مهمتر از همه ولی فقیه است.
قائم مقام وزیر بهداشت روز یکشنبه 21 تیر گفت: «240 بیمارستان نیمه تمام در کشور و در استان تهران نیز بیش از 10 هزار تحت بیمارستانی فرسوده داریم و با توجه به مشکلات مالی دولت، راهی جز کمکهای مردمی برای اتمام آنها موجود نیست.»
وی گفت که در تهران فقط 3 هزار تخت مناسب برای بیماران داریم. در نوبت ماندن بیماران برای دست یافتن به تخت خالی که گاهی جانشان را از دست می دهند، شَرم و نَنگ برای ولی فقیه و همه سینه چاکان او که قرار است خود را پیروز میدان مذاکره اتمی جابزنند است.

Saturday, 11 July 2015


یکشنبه 21 تیر 
کشتار جوانان محروم بلوچ محکوم است
زینت میرهاشمی
به برکت کلیدهای حسن روحانی و برجسته شدن تب و تاب مذاکرات هسته ای، نقض حقوق بشر با تشدید شکنجه در زندانها، اجرای شلاق به بهانه روزه خواری در ملاء عام تا قطع دست بیش از هر هنگام در سراسر ایران جاری است.
 رژیم با استفاده از برجستگی مذاکرات هسته ای و وارد نکردن موضوع نقض حقوق بشر در مناسبات با جامعه جهانی، فشار و سرکوب در داخل ایران را افزایش داده است. آماری که از زبان پایوران رژیم در اوایل ماه رمضان در رابطه با اجرای حکم شلاق جوانان ارائه شد تکان دهنده است.

به گزارش کمپین فعالان بلوچ، «دو کارگر بلوچ به نامهای مولا بخش عباس زهی 25 ساله و نعیم عباس زهی 23 ساله اهل دشتیاری از توابع چهار بهار چند ساعت پس از بازداشت توسط ماموران وزارت اطلاعات چابهار، جسدشان در حالی که آثار ضرب و شتم بر بدن آنها بوده در بیمارستان چابهار یافته شدند.» بر اساس خبرهای پخش شده، دو تن از برادران نعیم عباس زهی زندانی سیاسی در زندان زاهدان هستند.

به قتل رساندن فعالان اجتماعی، سیاسی و نیز جوانان محروم در شهرها و استانهای مرزی که به دنبال لقمه ای نان برای تامین معیشت خانواده های فقیرشان هستند به شیوه رایج حکومت تبدیل شده است.
در رویدادی دیگر، در روز چهارشنبه 17 تیر، یک جوان 30 ساله به نام محمد خضری بر اثر شلیک مزدوران نیروی انتظامی در لامرد فارس به قتل رسید. مزدوران علت تیراندازی و به قتل رساندن این جوان را حمل چند طاقه پارچه اعلام کردند.
این جنایتها در مورد جوانان محروم در حالی صورت می گیرد که «برادران قاچاقچی» و باندهای مافیای قاچاق وابسته به حکومت، شریانهای واردات کالاهای قاچاق را در دست دارند.
رزیم با سرکوب مردم در نقاط مرزی و تشدید تبعیض و بی عدالتی، به ناامنی هر چه بیشتر در این مناطق دامن زده است. هدف این ناامنی تولید شده به بهانه جلوگیری از نفوذ گروههای تروریستی به داخل ایران، سرکوبی جوانان این مناطق محروم است. 

Friday, 10 July 2015


شنبه 20 تیر 
یک "توافق هسته ای خوب" چیست؟
لیلا جدیدی
ماشین ریاکاری جمهوری اسلامی پس از آخرین مهلت مذاکرات هسته ای، بی دنده و ترمز روی ریل در حرکت است. بر اساس آدرسهای عوضی که کارگزاران جمهوری اسلامی می دهند، اینطور می توان فهمید که هدف آنها مبنی بر "یک توافق خوب هسته ای" که به زبان ساده و در تحلیل نهایی برابر است با حفظ امکان دستیابی به سلاح هسته ای همزمان با رفع تحریمها، محقق نشده است. علت هم این است که "یک توافق خوب هسته ای" برای طرف مقابل، همچنان به معنای پایان ماجراجویی هسته ای رژیم و "راستی آزمایی آن در یک پروسه طولانی" (بازرسی همه جانبه) است.

وقتی آقای کری تاکید می کند، "ما عجله نمی‌ کنیم و شتابزدگی به خرج نمی ‌دهیم و در هیچ جنبه ‌ای از این مذاکرات دچار شتابزدگی نخواهیم شد" و توافق باید "از عهده آزمونها و محکهای پیش رو بر بیاید. آن هم نه طی چند روز، چند هفته یا چند ماه بلکه محکهایی برای ده‌ ها سال" و "کاملا آماده ‌ایم که به این فرایند پایان بدهیم"، اینطور به نظر می آید که گفته باشد این گوی و این میدان... ما برعکس شما عجله ای نداریم.

در واکنش به این امر، کارگزاران جمهوری اسلامی تلاش بر این دارند که توپ شکست احتمالی مذاکرات و به تعبیر خودشان، عدم رسیدن به "یک توافق خوب هسته ای" را به زمین کشورهای مقابل بیاندازند. آنها اعلام می کنند "آمریکا تحت فشار صهیونیستها یکشبه تغییر موضع داده" تا به خیال خود با این ترفند هم از فشار داخل فرار کنند و هم در میان 6 کشور شکاف به وجود بیاورند.

محمدجواد ظریف می گوید، "طرفهای مقابل باید تصمیم بگیرند که به دنبال توافق هستند یا به دنبال فشار" و جزایری، معاون ستاد کل نیروهای مسلح، جانبداری منفعت طلبانه و همیشگی روسیه را به حساب شکاف و اختلاف نظر در 6 کشور می گذارد. پشت سر وی، ولایتی، مشاور امور بین المللی خامنه ای هم حرفهای کری و اوباما را "جنگ روانی" توصیف می کند. اما علاالدین بروجردی، رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ارتجاع، گیرکردن رژیم در گل را به گردن "صهیونیستها" می اندازد.

اما "یک توافق خوب" برای مردم ایران آن است که جمهوری اسلامی از بهانه تراشی و ایجاد تنش دست بردارد، به طور واضح و سریع به بازرسی تنها نهاد بین المللی که می تواند راستی آزمایی کرده و نداشتن امکان دسترسی به سلاح هسته ای را مستند کند، تن دهد. در غیر اینصورت، تنها مقصر و مسوول ادامه تحریمها و وضع حتی تحریمهای شدیدتر و وخامت بیشتر شرایط اسفناک سیاسی و اقتصادی، رژیم ولایت فقیه خواهد بود.

Thursday, 9 July 2015


آدینه 19 تیر 
رُسوایی "عقبه استراتژیک" در پیش و "روز قُدس" از پس
منصور امان
تشریفات دولتی "روز قُدس" با گذشت هر سال اندکی بیشتر به صحنه گُشاده ای برای نمایش ناهمگونیها و فریبکاریهای رژیم جمهوری اسلامی بدل می گردد. در این میان، یک تناسُب مُخرب، رابطه بین رژیم مُلاها و این مُناسبت حُکومتی را تنظیم می کند، بدینگونه که همراه با افزایش تصاعُدی نیاز حُکومت به آرایش و بهبود چهره خود نزد مُسلمانان کشورهای گوناگون، دست آن از ابزار و استدلالهای لازم برای این کار تُهی تر و فاکتهای تخریبی بیشتری علیه "نظام" ایجاد و فعال می شوند.

در این راستا، بخت کارناوال "قُدس" سال جاری برای رنگ آمیزی تصویر خارجی رژیم مُلاها بسا تیره و تار به نظر می رسد. به جای "آزادی فلسطین"، حاکمان ایران در عراق، سوریه، لُبنان و یمن در حال جنگی خونین با مُسلمانان سُنی هستند و به گونه موفقیت آمیزی توانسته اند بُحران ساختگی شیعه – سُنی را جایگزین مساله فلسطین کنند. هر آنجا که آنها با ردای ارتجاع مذهبی از پنجره وارد شده اند، ایده های عادلانه، دموکراتیک و انسانی از در بیرون رانده شده است.

کانونهای فعالیت رژیم ولایت فقیه در منطقه خاورمیانه، همچون مُرداب گندیده ای که حشرات و جانوران موذی را به سمت خویش می کشاند، به بستر تجمُع و رُشد باندهای مُسلح بُنیادگرا همچون داعش و جبهه النُصره بدل گردیده است. "عقبه استراتژیک" بُنیادگرایان شیعه، در نقش گرانیگاه جذب و بسیج بُنیادگرایان سُنی عمل می کند تا دست در دست آنها به انهدام شیرازه جوامع مدنی برخیزد و با شوک سیلاب خون و آتش خشونت، بُحرانهایی همچون اسراییل - فلسطین را به سایه براند.

هیچ سیرک خیابانی نمی تواند آنچنان بُزُرگ و هیچ ژست تبلیغاتی آنچنان پر اطوار باشد که بتواند قاتلان مردُم سوریه، عراق و یمن را در نقش قیم و ناجی برادران و خواهران آنها در فلسطین گریم کند.

در چنین شرایط دُشوار شده ای برای معرکه گیری، مُلاها می بایست فاکتور نگاه تردید آمیز دست نشاندگان خارجی خود را نیز در تدارُکات "روز قُدس" به حساب آورند. باندهای شبه نظامی و جنگ سالاران در استخدام "نظام"، با نگرانی به تلاش پدرخوانده های خود برای نجات از بُحران هسته ای می نگرند. آنها هراس دارند که موضوع مُعامله اربابان شان قرار گیرند.

از این رو چنین می نماید که تاکید غلیظ شده رهبر "مُدره" های جمهوری اسلامی، آقای اکبر رفسنجانی، بر "حذف اسراییل"، اقدامی برای آرام ساختن پادوهای خارجی "نظام" و با هدف ارسال این پیام بوده است که در حاکمیت ایران با وجود اختلاف بر سر "رابطه با آمریکا"، پیرامون ادامه سیاست "صُدور انقلاب" وحدت نظر وجود دارد.

تا آنجا که به مردُم ایران برمی گردد، آنها رای و نظر خود در باره این سیاست را در اولین فُرصتی که برای طرح علنی و همگانی آن به دست آوردند، ابراز داشته اند. 27 شهریور 1388، صدها هزار تن در شهرهای بُزُرگ و کوچک سراسر کشور با شُعار "مرگ بر دیکتاتور"، بساط حُکومتی "روز قُدس" را بر هم زدند و مرز میان خواسته های خود و امیال و نقشه های حُکومت را به روشنی ترسیم کردند.