Friday, 26 June 2015


شنبه 6 تیر 
عیان شدن کاسه زیر نیم کاسه ی پیگیری پنجشنبه سیاه اوین
لیلا جدیدی
هنگامی که پس از ضرب و شتم زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین در ۲۸ فروردین سال گذشته، آقای روحانی و دارو دسته اش این تبهکاری را "خلاف قانون" نامیدند و وعده "تشکیل تیمی برای بررسی" دادند و سپس رییس سازمان زندانها برکنار شد، کسی شک نداشت کاسه ای زیر نیم کاسه است. دیری نپایید که به رییس برکنار شده، ریاست دادگستری استان تهران اهدا شد، اما معترضین به این واقعه جنایتکارانه اکنون به بیش از ۲۳ سال زندان محکوم شده اند.

در بحبوحه واکنشهای اعتراض آمیز به این اقدام وحشیانه، افزون بر حیله گری روحانی، تعدادی از نمایندگان مجلس ارتجاع هم با ذکر اینکه "هرکس از منظر خودش موضوع را بیان می کند" (یعنی معلوم نیست زندانیان راست بگویند)، تذکری آبکی به وزیر دادگستری داده بودند. حتی صادق لاریجانی هم در این نمایش مضحک نقش مخالف بازی کرد. خامنه ای، سردسته و کارگردان همیشه در صحنه نیز از گرفتن این ژست خودداری نکرد. اینجا است که مثال "اوضاع آنقدر خوب است که معلوم می شود دروغ است" معنا پیدا می کند.

البته غافل نباید شد که "اصلاح طلبان" هم بار دیگر بدون ساز شروع به رقصیدن کردند و تغییر رییس زندانها را "انعطاف پذیری رهبری در برخورد با حسن روحانی" ارزیابی کرده و مژده دادند: "اصلا بعید نیست که در روزهای آینده تبلیغاتی حکومتی آغاز شود که محور آن "عدالت و انصاف رهبری حتی در برخورد با فتنه گران" باشد."

همزمان، زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین که مورد ضرب و شتم توسط گارد ویژه قرار گرفته و مجروح شده بودند، به سلولهای انفرادی انتقال یافته، تبعید شده و علیه آنان پرونده سازی می شد.

خانواده های زندانیان که از پشت پرده مطلع بودند، مقابل مجلس شورای اسلامی، دادستانی کل کشور و دفتر ریاست جمهوری تجمع کردند که با حمله و یورش ماموران حکومت روبرو شده و تعدادی از آنها دستگیر شدند. اکنون شش نفر از اعضای خانواده زندانیان که بدون تفهیم اتهام در بند ۲ الف زندان اوین وابسته به سپاه پاسداران نگهداری می شدند، در مجموع به بیش از 23 سال زندان محکوم گشته اند.

واقعیت زیر نیم کاسه نمایان شده و همه آن ریاکاریهای دستجمعی به جارو کردن این جنایت زیر فرش و مجازات شاکی به جای متهم انجامیده است.

Thursday, 25 June 2015


آدینه 5 تیر 
افشاگری خامنه ای علیه خامنه ای
منصور امان
ایام "نرمش قهرمانانه" برای "مقام مُعظم" جمهوری اسلامی ایام خوشی نیست. او در تمام طول این دوره در نزدیک به هر حُضور علنی، هر بار باید اندکی بیشتر از بُرج عاج رهبری پایین بیاید و از نو در برابر زیر مجموعه خود سوگند بخورد که در حال فریب دادن شان نیست و شیادی پیشه نکرده است. روز سه شنبه موعد دیگری برای ادای این آیین بود که هر روز از شمار باورمندان به آن کاسته می شود.

آقای علی خامنه ای در این روز نیز به کارگُزاران، لایه های میانی و بدنه حُکومت اطمینان داد که بین آنچه که آشکارا می گوید با آنچه که در نهان می کند، تناقُضی وجود ندارد و از ساحت او نیت کُلاه گذاری بر سر اصحاب به دور است.

با این حال، شنوندگان وی برای دریافت اینکه "آقا" در بازی با آنها چقدر تقلُب می کند، نمی بایست در انتظار انتشار نتیجه دور کنونی مُذاکرات هسته ای و یافتن امکان نگاه به "فکت شیت" آمریکایی، اُروپایی و یا روسی می ماندند. او خود با پُرگویی در باره پیشینه "نرمش قهرمانانه"، یک سند تازه در این باره در اختیار آنها گذاشت.

آقای خامنه ای برای زیردستانش روشن ساخت که از "زمان دولت قبل" در حال مُذاکره با آمریکا بوده است و البته آنها را آرام کرد: "با اصرار واسطه قبول کردیم و مُذاکرات شُروع شد."

ولی فقیه "نظام" در حالی به "پالوده خوری" بُلند مدت با آمریکا اعتراف کرده که در همان زمان با شدت و حرارت تمام هر گونه "مُذاکره" با آمریکا را تکذیب می کرد. او در فروردین ماه 1392 تاکید کرد: "از جُمله تاکتیکهای تبلیغاتی اینها این است که گاهی شایع می کنند که از طرف رهبری کسانی با آمریکاییها مُذاکره کردند. این هم یک تاکتیک تبلیغاتی و دروغ محض است."

یکسال بعد، آقای خامنه ای برای گُمراه کردن هر چه بیشتر ابواب جمعی و مهار باند "تدبیر و اُمید"، به سُخن سرایی پیرامون مضرات "مُذاکره با آمریکا" پرداخت و آسیبهای آن را اینگونه بر شمرد: "این کار ما را در افکار عُمومی ملتها و دولتها به تذبذُب مُتهم می کند و غربیها با تبلیغات عظیم خودشان، جمهوری اسلامی را دُچار انفعال و دوگانگی جلوه می دهند."

گمان نمی رود فریبکاری "رهبر" دستکم از چشم آن بخشهایی از حُکومت که منافع شان به طور بی واسطه به رویکردهای وی پیوند خورده، پنهان مانده باشد. ناگُزیری آقای خامنه ای به تکذیب این اتهام در هر فُرصت، شاهد گویایی از جو موجود داخل "نظام" پیرامون میزان باورپذیری وی است.

Tuesday, 23 June 2015


چهارشنبه 3 تیر 
جدال پُشت پرده گرد پرونده
منصور امان
هرگاه کُمیسیون اصل 90 مجلس مُلاها از پیگیری پرونده ای خبر می دهد، می توان فرض را بر این گذاشت که پرونده مزبور با تمام فشار در حال جارو شدن زیر فرش است. از همین رو، اعلام این اُرگان مبنی بر تعیین "ضرب الاجل" برای دادگستری به منظور دریافت اسامی 170 نماینده خریداری شده توسُط آقای رحیمی، می تواند نشانه مُطمینی از جریان داشتن تلاشی سرسختانه برای لو نرفتن اسامی باشد.

از نفت آقای بابک زنجانی و "دانشگاه ایرانیان" آقای احمدی نژاد تا ارز و سکه بازار و بورسیه های ساندیسی وزارت عُلوم، همه جا این اُرگان که به ظاهر مسوولیت تحقیق از تخلُفات مسوولین و دستگاه های حُکومتی را بر عُهده دارد، در نقش چرک گیر و ماله کش فساد پدیدار گردیده و هر آنجا که نتوانسته گُواهی برائت جعل کند، با تحریف و پخش اطلاعات گُمراه کننده جُبران کرده است.

گذشته از چشم اندازی که پاسدار پورمُختار، رییس کُمیسیون اصل 90، در برابر پرونده شُرکای جُرم آقای رحیمی گشوده، آنچه که اعلام داشته نیز خود اعتراف به یک رُسوایی قضایی تمام عیار دیگر است. در حالی که فرد رشوه دهنده به گونه رسمی به این اتهام محکوم گردیده، رشوه گیران با خاطر آسوده در منصبهای دولتی و وکالت مجلس جولان می دهند و برای انتشار اسامی - و نه پیگرد آنها - چانه زده می شود.

وجود این نقص بُزُرگ در دادرسی به خوبی نشان می دهد که محکومیت آقای مُحمدرضا رحیمی به هیچ پُرسشی پیرامون جُرم روی داده پاسُخ نداده و دستگاه قضایی جمهوری اسلامی فقط یک قُربانی عرضه کرده است. چه، آشکار نیست او از طرف چه دستگاه یا چه کسانی نماینده خریداری کرده، معلوم نیست افراد رشوه گرفته در قبال آن چه خدماتی باید انجام می دادند، معلوم نیست افراد مزبور در عمل کدام خدمات را برای سفارش دهنده با چه پیامدهای اقتصادی یا سیاسی انجام داده اند و سرآخر، تکلیف یک میلیارد و دویست میلیارد تومانی که دریافت کرده اند، چیست؟

به بیان دیگر، فقط نوک کوه یخ این رُسوایی، در هیات "مُعاون اول" از سطح بیرون زده و پیکره اصلی به تمامی زیر سنگینی فشار اربابان و همدستان او زیر آب نگه داشته شده است. آقای رحیمی خود فاش ساخته که پخش پول یک رویه در "برگُزاری انتخابات مجلس و ریاست جمهوری طی سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی" بوده و با "صلاحدید برخی بُزُرگان و مسوولان کشور" صورت می گرفته است.

سر باز کردن زخم اسامی رشوه بگیران، یک شاهد از جدال سختی است که در آستانه نمایش انتخابات مجلس دهُم مُلاها در پُشت صحنه بین باندهای حُکومتی در گرفته است. "ضرب الاجل" پاسدار پورمُختار نه نزاع "خودی"ها را تخفیف می دهد و نه داغ ننگ "نظام" رشوه ده و مجلس رشوه بگیر را کمرنگ می کند.

Monday, 22 June 2015


سه شنبه 2 تیر 
بربریت رژیم در یورش وحشیانه به کارگران
زینت میرهاشمی
یورش وحشیانه و زخمی کردن کارگرانی که فقط برای دریافت مزدشان اعتراض می کنند، نهایت بیشرمی و دَدمنشی است. چگونه می توان حمله گارد ویژه ولایت فقیه به اعتراض کارگرانی که خواستار رسیدگی به شرایط کاری و دریافت 16 ماه حقوق معوقه خود هستند را توجیه کرد؟
پایوران رزیم حتا به قانون کار موجود عمل نمی کنند. نپرداختن مزد کارگران و قراردادن آنها در شرایط بلاتکلیفی، ارتجاعی ترین و ضد انسانی ترین نوع روابط کار است. این شیوه برخورد، مجبور به کار بدون مزذ کردن است. متاسفانه حکومت تمام قد حامی کلان سرمایه داران و نهادینه کردن برده واری در مورد نیروی کار است.
روز یکشنبه 31 خرداد، تجمع اعتراضی کارگران ذوب آهن اردبیل در برابر استانداری مورد یورش نیروهای گارد ویژه قرار گرفت و در نتیجه تعدادی از معترضان زخمی و به بیمارستان منتقل شدند. در رویدادی دیگر روز یکشنبه 31 خرداد، کارگران کارخانه فارسیت درود به تهران آمده و در برابر وزارت کار دست به تجمع اعتراضی زدند. این تجمع اعتراضی هم مورد یورش ماموران سرکوبگر قرار گرفت و 8 نفر از کارگران بازداشت شدند.
حرکتهای اعتراضی کارگران و مزدبگیران که بیس از هر زمان گسترده شده، از دو سو مورد تهاجم قرار می گیرد. از طرف کارفرما و مدیریت واحد تولیدی و از طرف حکومت.
مدیریت واحدهای تولیدی، با اخراج کارگران معترض، با قراردادهای کاری که از پیش روشن می کند که کارگر در صورت اعتراض اخراج خواهد شد و یا این که هنگام پایان قرارداد با او تسویه حساب نخواهد شد، نیروی کار را به سکوت اجباری در برابر بردگی خود وا می دارد. حکومت هم با کتک زدن، زندانی کردن و با حمله سرکوبگرانه به شیوه های استثمارگرانه سرمایه داران یاری می رساند. در چنین شرایطی برای کارگران راهی جز همبستگی و مبارزه متحد برای کسب حقوق خود وجود ندارد.

Friday, 19 June 2015


شنبه 30 خرداد 
هشدار بحران آب
لیلا جدیدی
سالهاست که بحران آب در ایران هم از جانب "موسسه منابع جهانی" و هم کارشناسان داخلی گوشزد می شود. اما زمانی که دست اندرکاران دروغگو و پرده پوش حکومتی هم اعلام خطر می کنند، میزان پیشرفت این بحران را می توان دریافت. این بار مدیر دفتر مطالعات منابع آب رژیم است که هشدار داده: "هیچیک از استانهای کشور در وضعیت نرمال آبی نیست و هیچ استانی وضع قابل تحمل ندارد."

رضا راعی عزآبادی 10 استان کشور را که با "تنش شدید آبی مواجه هستند" نام برده است. این در حالیست که وی به جای اینکه علت واقعی، یعنی سیاستهای ضد زیست محیطی و عدم مدیریت حکومت را گوشزد کند، بار این بحران را بر دوش مردم و صرفه جویی نکردن آنها انداخته و آنان را باعث و بانی وضعیت بحرانی و خطرناک موجود معرفی می کند. چندی پیش نیز حمید چیت ‌چیان، وزیر نیروی رژیم، قلدرمابانه امر کرده بود " آب مفت" به روی مردم قطع شود. یک مقام حکومتی دیگر به نام حسن عباسی با منصب دهان پرکن "رییس مرکز بررسیهای دکترینال امنیت بدون مرز" هم علت اصلی خشک شدن سدهای ایران را بالا رفتن "معصیت و گناه" شناسایی کرده و مژده می دهد که اجرای برنامه ‌های احیا یا بهبود محیط زیست بی ‌ثمر است.

اما ببینیم ریشه مشکل کجاست؛ کارشناسان معتقدند، مدیریت ناکارآمد و ضعف منابع آب، به هدر رفتن میلیاردها مترمکعب آب محدود کشور در پشت سدها به واسطه تبخیر شدید، نگرش غیر بومی در مدیریت آب، عدم درک تصمیم گیران از ویژگیهای اکولوژیکی و اجتماعی، بی اعتمادی به مردم بومی و کشاورزان و نیز گسست دانش مدیریت از جمله دلایلی هستند که ایران را در معرض بحران آب قرار داده است.

در همین رابطه یک تحقیق مستقل، دلیل اصلی کاهش ۸۰ درصدی حجم آب دریاچه ارومیه را احیا نکردن فیزیکی دریاچه ارومیه و به بیان دیگر، نرساندن عمدی آب به آن بر اساس خواست سیاسی و اقتصادی ارزیابی کرده است.

همچنین، رشد سریع جمعیت در ایران که سرزمینی گرم و خشک است، یکی از دلایل کاهش سرانه آب تجدید شونده معرفی می شود. اما با وجود اینکه در دو دهه جمعیت ایران دو برابر شده، آقای خامنه ای، باخبر از همه جا، دستور رشد سریع تر جمعیت و ازدیاد فرزند را داده است.

در سال ۲۰۱۳ موسسه منابع جهانی، ایران را بیست و چهارمین کشور دنیا از نظر تنش آبی معرفی کرد و خطری جدی را هشدار داد. آب نقش تعیین کننده ای در اکولوژی دارد و بی شک توسعه پایدار، حفظ محیط زیست و حقوق بشر به مدیریت آب نیز بستگی داشته و در واقع مکمل آن است.

جمهوری اسلامی دم از امنیت کشور و دستیابی به انرژی هسته ای می زند، اما میلیاردها دلار را که می شد صرف مدیریت و برنامه ریزی و امنیت واقعی مردم در دسترسی به آب پاک شود، صرف اهداف هسته ای کرده و یا به کام دزدان و غارتگران ریخته است. رژیم اینگونه مردم ایران را در برابر تهدید بزرگ و غیر قابل چشم پوشی زیست محیطی قرار داده است.

Thursday, 18 June 2015


آدینه 29 خرداد 
تولید فشار با طرح الزام و جشن اجساد
منصور امان
با یک خیمه شب بازی پارلمانی – خیابانی در حاشیه نمایش اصلی، رژیم مُلاها به گونه نااُمیدانه ای کوشش خویش برای نقش آفرینی در دور پایانی مُذاکرات هسته ای و تاثیرگذاری بر طرفهای خارجی اش را به تماشا گذاشت.

روز چهارشنبه، مجلس مُلاها اعلام کرد طرح جدیدی را با موضوع "الزام دولت به حفظ دستاوردهای هسته ای" در دستور کار خود قرار داده است. طراحان این ژست امید دارند که به وسیله آن مُخاطبان آمریکایی و اُروپایی، فاکتور وجود فشار و مُقاومت در لایه های میانی حُکومت را در مُحاسبات خویش منظور کنند و با نگاه به آن، خواسته های شان را مُلایم تر سازند.

طرح مزبور اگر چه ویژگی جدیدی ندارد و آن را بیشتر می توان متن کتبی شده ادعاها و رجزخوانیهای شفاهی معمول حُکومت دانست، با این حال از نوآوری نیز بی بهره نیست. مجلس مُلاها از "بررسی اُولویت دار" طرح خود خبر داده است؛ یک فُرمول تازه که ابداع آن با وجود امکان بررسی طرح با مکانیزمهای پیش بینی شده یک تا سه فوریتی، پُرسش برانگیز جلوه می کند.

پرهیز مجلس مُلاها از دقیق سازی روند بررسی و آویختن به عبارت کشدار "اُولویت دار"، خالی بودن مُشتی که مجلس نشان داده را جار می زند. آنها با افکندن دُزدانه سنگ در میدان و نیم خیز شدن برای فرار، آشکار ساخته اند که طرح یاد شده نه فقط در شکل، بلکه در مضمون نیز از سطح رجزخوانیهای شناخته شده فراتر نمی رود و نمی تواند هم برود. این قانع کننده ترین سند برای اثبات حُضور هراس آور یک اهرُم فشار نیست.

یک روز پیشتر، حاکمان ایران با همین هدف یک معرکه چندش آور خیابانی را نیز با اجساد قُربانیان جنگ به راه انداختند که می بایست افزون بر آن، به طرفهای مُذاکرات هسته ای برخورداری آنها از پُشتیبانی اجتماعی را هم نشان می داد. اما این واقعیت که داشتن یک جمعیت هلهله زن آماده به خدمت هنوز برای ارسال پیام سیاسی کافی نیست را آشُفتگی معرکه و تلاش دستجات گوناگون حُکومتی برای گرفتن سواری اختصاصی از آن به خوبی یادآور گردید.

در حالی که مُخالفان تُرمُز بُریده دولت در اُردوی ولایت، از این فُرصت برای حمله علیه آن و نمایش قُدرت بهره می بردند، در گوشه ای دیگر، سپاه پاسداران و سرکردگان جنگ هشت ساله نیز مسوولیت تبهکارانه خود در کُشتار جوانان کشور را فعالانه زیر تابوتهای آنها رُفت و روب می کردند. همزمان، یک دسته دیگر حُکومتی، موقعیت را برای از نم بیرون آوردن آقای احمدی نژاد، گُماشته یاغی شده ولی فقیه، مُناسب دیده بود. و سر آخر، در این همهمه صدای صاحب معرکه، آقای علی خامنه ای هم که از "نازل شدن" اجساد قُربانیان در "لحظه نیاز" شادمانی می کرد، – اگر چه به سختی - شنیده می شد.

تنها فشار قابل اندازه گیری در ژستهای هسته ای حُکومت، هوایی است که آقای خامنه ای و دوستان نظامی – امنیتی وی در این دو بادکُنک دمیده اند. به سختی می توان پنداشت این حجم عاجزانه برای به جلو یا عقب راندن مُطالبه ای کفایت کند.

Tuesday, 16 June 2015


چهارشنبه 27 خرداد 
پُز عالی "رهبر" و شکیبایی رو به پایان روحانی
منصور امان
مُسابقه در حال نزدیک شدن به خط پایان است، این را از تشدید تقلای شرکت کنندگان می توان دریافت. حُجت الاسلام روحانی برخلاف خط رسمی، به تشریح آثار عمیق و خُردکننده تحریمهای بین المللی پرداخته و به زانو درآمدن "نظام" در برابر آن تا جایی که از مُدیریت آب آشامیدنی نیز ناتوان مانده را به رُخ باند رقیب کشیده است.

او به این وسیله به حمله های لفظی باند ولی فقیه علیه توافُق هسته ای واکُنش نشان می دهد که همراه با فرا رسیدن مُهلت امضای آن شدت گرفته است. آقای خامنه ای و همدستان وی با هدف امتیاز گیری و فرار از سرکشیدن "جام زهر" هسته ای وانمود می سازند که فشارهای بین المللی بی تاثیر بوده است و آنها در صورت لُزوم می توانند به سیاست "بی دنده و تُرمُز" پیشین ادامه دهند.

اگر این ژست برای مصرف کننده خارجی کاربُردی جُز ریشخند و تفریح ندارد، در عوض اما برای دولت جناح میانه تکلیفهایی را مُعین می کند که هزینه آنها را باید به گونه مُستقیم از کیسه خود بپردازد. از این رو چنین می نماید که سازگار با روند مُذاکرات، شکیبایی رییس دولت و همکاران در برابر پُز عالی و جیب خالی "آقا" نیز هر روز کم تر از روز پیش می شود.

در این راستا، آقای روحانی فشار مجازی باند رقیب را با فشار حقیقی که از شرایط اسفبار "نظام" حاصل می شود، پاسُخ داده است. او با یادآوری "مُشکل مُحیط زیست، اشتغال، صنعت و آب خوردن مردُم"، از آقای خامنه ای می خواهد که دست به دست کردن "جام زهر" را کنار بگذارد و مسیر "نرمش قهرمانانه" را تا به آخر برود. او "رهبر" و شُرکایش را مُتهم می کند که خود را در برابر بُحران اجتماعی - اقتصادی به جهالت زده اند، چنان که "گویی از زندگی مردُم بی خبرند".

واکُنش شدید پایوران گوناگون باند رقیب، از روسای مجلس و قُوه قضاییه تا رییس مجلس خبرگان و دادستان کُل کشور به این سُخنان نشان داد که باند ولی فقیه تا چه انداز از مواجه داده شدن با آثار مُخرب سیاستهای ماجراجویانه و خانمان برانداز خود هراس دارد و آن را به دُرُستی مساله ای "امنیتی" و "استراتژیک" برای بقای خود در قُدرت می داند.

در همین حال چنین نمی نماید که در مرکز واقع نمایی آقای روحانی نگرانی از "زندگی مردُم" قرار گرفته باشد. این را از گزافه گویی و آمار سازی وی در باره "پیشرفتهای" خیالی دوران مُدیریت خویش می توان دریافت که در جریان مُجادله کنونی با همان سبک رُقبایش به میان افکنده است.

Tuesday, 9 June 2015


چهارشنبه 20 خرداد 
شُتُری که پُشت در تاریکخانه هسته ای خوابیده
منصور امان
در همان حال که موش و گُربه بازی رژیم مُلاها برای فرار از شفافیت بخشیدن به فعالیتهای پنهانی اتُمی اش ادامه دارد، از تازه ترین گُفته های مُدیر کل آژانس بین المللی انرژی هسته ای چنین برمی آید که این بازی برای حاکمان ایران به چرخش سرگیجه آور گرد خود محدود شده است.

آقای آمانو که در حاشیه ارایه گزارش فصلی آژانس پیرامون برنامه هسته ای مُلاها سُخن می گفت، یک بار دیگر بر ارزیابی شناخته شده نهاد مزبور تاکید کرد و اعلام داشت که آژانس در موقعیتی نیست که بتواند صُلح آمیز بودن ادعایی فعالیتهای هسته ای جمهوری اسلامی را تایید کند.

اعلام این ابهام تعیین کننده در حالی که سه هفته بیشتر به پایان مُهلت لوزان برای دستیابی به توافُق جامع باقی نمانده، به جمهوری اسلامی یادآوری می کند که در مسیر دستیابی به توافُق با طرفهای خارجی اش همچنان در منزل اول قرار دارد.

نه ضمانت سپاری آخوندی آقای خامنه ای در قالب فتوای غیر شرعی بودن بُمب اتُمی و نه تغییر چهره مُذاکره کنندگان و ضمیمه شدن "لبخند" به آن، موجب بر سر لُطف آمدن غرب و چشم پوشی از باز شدن کامل پرونده ماجراجویی هسته ای مُلاها نگردیده است.

ناهمگونی در رویکرد رژیم ولایت فقیه که از یکسو دست زدن به تلاشهای مخفیانه برای ساخت بُمب اتُمی را انکار می کند و از سوی دیگر، مانع راستی آزمایی از این ادعا می شود، بدگمانی پیرامون ماهیت تلاشهای هسته ای "نظام" و انگیزه ای که آن را به جلو می راند را تقویت کرده است.

بیانیه روز دوشنبه اتحادیه اُروپا یک سند دیگر از مُناسباتی است که گرد این موضوع شکل گرفته است. بیانیه مزبور روشن می سازد که بدون همکاری جمهوری اسلامی با تحقیقات آژانس در باره فعالیتهای هسته ای گذشته و حال خود، توافُقی نیز در کار نخواهد بود.

در این رابطه، مُخالفتهای اخیر با بازرسی از تاسیسات نظامی و مُصاحبه با دست اندرکاران پروژه هسته ای و تلاش برای گرد کردن مُفاد پروتُکُل الحاقی، نه تنها فشار بر گریبان "نظام" را کاهش نمی دهد، بلکه نتایج واژگونه ای به بار آورده و آمریکا و اُروپا را بر پافشاری بر موضع خویش قانع می سازد.

تازه ترین تلاش حاکمان جمهوری اسلامی در این راستا که با مخفی شدن پُشت ترفندهای انشایی و تفسیر دلبخواهی از پروتُکُل الحاقی مُتمایز می شود نیز راه نور رسانی به تاریکخانه هسته ای "نظام" را مسدود نخواهد کرد. نزدیک ترین و عملی ترین واکُنشی که این بازی تازه برخواهد انگیخت، قید بازرسی و تحقیقات همه جانبه از تاسیسات، مواد و افراد مُرتبط با پروژه اتُمی به صورت جُداگانه در "توافُق جامع هسته ای" خواهد بود.

برای آقای خامنه ای و همدستان و کارگُزاران وی که همه کوشش خویش را صرف سُرخ نگه داشتن گونه با سیلی می کنند، این گُزینه بی واسطه می تواند بسا ناخوشایند تر از زانو زدن در برابر متن حُقوقی پروتُکُل الحاقی باشد.